Iceboy

ادبیات انگلیسی.عکس.اس ام اس.مطالب علمی و ... در عرشه تایتانیک!

Iceboy

ادبیات انگلیسی.عکس.اس ام اس.مطالب علمی و ... در عرشه تایتانیک!

حدیث(بهشت)

بهشت


رسول اکرم صلی الله علیه وآله :
اَلجَنَّةُ بَناؤُها لَبِنَةٌ مِن فِضَّةٍ وَلَبِنَةٌ مِن ذَهَبٍ وَمِلاطُهَا المِسکُ الأَذفَرُ وَحَصباؤُهَا اللُّؤلُؤُ وَالیاقوتُ وَتُربَتُهَا الزَّعفرانُ... ؛

ساختمان بهشت خشتى از نقره و خشتى از طلاست، گِل آن مُشک بسیار خوشبو و سنگریزه آن لؤلؤ و یاقوت و خاک آن زغفران است... .

رسول اکرم صلی الله علیه وآله :
فِى الجَنَّةِ ما لا عَینٌ رَأَت وَلا اُذُنٌ سَمِعَت وَلاخَطَرَ عَلى قَلبِ بَشَرٍ؛

در بهشت چیزهایى هست که نه چشمى دیده و نه گوشى شنیده و نه به خاطر کسى گذشته.

امام صادق علیه السلام :
اِنَّ اَدنى اَهلِ الجَنَّةَ مَنزِلاً لَو نَزلَ بِه الثّقَلانِ الجِنُّ وَالاِنسُ لَوَسِعَهُم طَعاما وَشَرابا وَلایَنْقُصُ مِمّا عِندَهُ شَىءٌ؛

کمترین فرد بهشت چنان است که اگر جن و انس میهمان او شوند همه را با خوردنى و آشامیدنى پذیرایى کند و از آنچه دارد چیزى کم نشود.

امام على علیه السلام :
لَذّاتُها لاتُمَلُّ وَمُجتَمِعُها لایَتَفَرَّقُ وَسُکّانُها قد جاوَروا الرَّحمنَ وَقامَ بَینَ اَیدیهِمُ الغِلمانُ بِصِحافٍ مِن الذَّهبِ فیها الفاکِهَةُ والرَّیحانُ؛

لذتها و خوشیهاى بهشت دل را نمىزند، انجمن آن از هم نمی پاشد، ساکنانش در پناه خداى رحمانند و در برابر آنان غلامانى با طبقهاى زرین پر از میوه و گلهاى خوشبو ایستاده اند.

رسول اکرم صلی الله علیه وآله :
مَنِ اشتاقَ اِلَى الجَنَّةِ سارَعَ فِى الخَیراتِ؛

هر کس مشتاق بهشت است براى انجام خوبی ها سبقت می گیرد.

امام على علیه السلام :
اِنَّهُ لَیسَ لاَِنفُسِکُم ثَمَنٌ اِلاّ الجَنَّةُ فَلا تَبیعوها اِلاّ بِها؛

براى جانهاى شما بهایى جز بهشت نیست، پس آنها را جز به بهشت مفروشید.

رسول اکرم صلی الله علیه وآله :
اِضْمَنوالى سِتّا مِن اَنفُسِکُم اَضمَن لَکُمُ الجَنَّةَ اُصدُقُوا اِذا حَدَّثْتُم وَأوفُوا اِذا وَعَدتُم وَاَدُّوا اِذا اْئتُمِنْتُم وَاحفَظوا فُروجَکُم وَغُضّوا اَبصارَکُم وَکُفّوا اَیدیَکُم؛

شش چیز را براى من ضمانت کنید تا من بهشت را براى شما ضمانت کنم، راستى در گفتار، وفاى به عهد، بر گرداندن امانت، پاکدامنى، چشم بستن از گناه و نگه داشتن دست (از غیر حلال).

رسول اکرم صلی الله علیه وآله :
وَالَّذى نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لاتَدْخُلُوا الجَنَّةَ حَتّى تُؤمِنوا وَلا تُؤْمِنوا حَتّى تَحابّوا اَفَلا اُنَبِّئُکُم بِشَىْءٍ اِذا فَعَلْتُموهُ تَحابَبْتُم؟ اَفشُوا السَّلامَ بَیْنَکُمْ؛

به خدایى که جان محمد در دست (قدرت) اوست به بهشت نمی روید تا مؤمن شوید و مؤمن نمی شوید تا یکدیگر را دوست بدارید، آیا می خواهید شما را به چیزى خبر دهم که با انجام آن، یکدیگر را دوست بدارید؟ سلام کردن بین یکدیگر را رواج دهید.

رسول اکرم صلی الله علیه وآله :
اِنَّ فِى الجَنَّةِ دارا یُقالُ لَها دارُ الفَرَحِ لایَدخُلُها اِلاّ مَن فَرَّحَ یَتامَى المُؤمِنینَ؛

در بهشت خانه اى هست که آن را شادىسرا گویند و جز آنان که یتیمان مؤمنان را شاد کرده اند وارد آن نمی شوند.

امام على علیه السلام :
لا یَفوزُ بِالجَنَّةِ اِلاّ مَن حَسُنَت سَریرَتُهُ وَخَلُصَت نیَّتُهُ؛

به پاداش بهشت نمی رسد مگر آن کس که باطنش نیکو و نیّتش خالص باشد.

1. نهج الفصاحه ح1327

2. نهج الفصاحه ح2060

3. بحارالأنوار 8/120/11

4. امالى طوسى 1/29/31

5. بحارالأنوار 77/96/1

6. بحارالأنوار 78/13/71

7. نهج الفصاحه ح321

8. نهج الفصاحه ح1555

9. نهج الفصاحه ح864

10. غررالحکم 6/423/10868

حدیث (آزادی)

آزادی


امام صادق علیهالسلام :
خَمْسُ خِصالٍ مَنْ لَمْ تَکُنْ فیهِ خَصْلَةٌ مِنْها فَلَیْسَ فیهِ کَثیرُ مُسْتَمْتَعٍ أَوَّلُهَا: اَلْوَفاءُ وَالثّانیَةُ التَّدْبیرُ وَالثّالِثَةُ الْحَیاءُ وَالرّابِعَةُ حُسنُ الْخُلْقِ وَالْخامِسَةُ وَهِىَ تَجْمَعُ هذِهِ الخِصالَ، الْحُرِّیَّةُ؛

پنج خصلت است که در هر کس یکى از آنها نباشد خیر و بهره زیادى در او نیست: اول: وفادارى دوم: تدبیر سوم: حیا چهارم: خوش اخلاقى و پنجم: ـ که چهار خصلت دیگر را نیز در خود دارد ـ آزادگى.

امام على علیهالسلام :
لاتَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَقَدْ جَعَلَکَ اللّهُ حُرّا؛

بنده دیگرى مباش که خدا تو را آزاد آفرید.

امام صادق علیهالسلام :
إنَّ الحُرَّ حُرٌّ على جمیعِ أحْوالِهِ : إنْ نابَتْهُ نائِبَةٌ صَبَرَ لَها، وَإنْ تَداکَّتْ علَیهِ المَصائِبُ لَم تَکْسِرْهُ وَإنْ اُسِرَ وَقُهِرَ وَاسْتُبْدِلَ بِالیُسرِ عُسرا، کَما کانَ یُوسُفُ الصِّدّیقُ الأمینُ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ: لَم یَضْرُرْ حُرِّیَّتَهُ أنِ اسْتُعبِدَ وَقُهِرَ وَاُسِرَ؛

آزاده در همه حال آزاده است: اگر بلا و سختى به او رسد شکیبایى ورزد و اگر مصیبتها بر سرش فرو ریزند او را نشکنند هرچند به اسیرى افتد و مقهور شود و آسایش را از دست داده و به سختى و تنگدستى افتد. چنان که یوسف صدیق امین، صلوات اللّه علیه، به بندگى گرفته شد و مقهور و اسیر گشت اما این همه به آزادگى او آسیب نرساند.

امام على علیهالسلام :
اَلْحُرِّیَّةُ مُنَزَّهَةٌ مِنَ الْغِلِّ وَالْمَکْرِ؛

آزادگى از کینهتوزى و مکر منزّه است.

امام على علیهالسلام :
مِنْ تَوفیقِ الْحُرِّ اکْتِسابُهُ الْمالَ مِن حِلِّهِ؛

از موفقیت آزاده این است که مال را از راه حلال به دست آورد.

امام على علیهالسلام
:
اُبْذُلْ مالَکَ فِى الْحُقوقِ وَواسِ بِهِ الصَّدیقَ فَإِنَالسَّخاءَبِالْحُرِّأخْلَقُ؛یکىاى که در گذشته داده است عمل کند آزادگىاش کامل است.


امام على علیهالسلام :
مَنْ قامَ بِشَرائِطِ الْعُبودیَّةِ أَهْلٌ لِلْعِتْقِ، مَنْ قَصَّرَ عَنْ أَحْکامِ الْحُرِّیَّةِ اُعیدَ اِلىَ الرِّقِّ؛

هر کس شرایط بندگى خدا را بهجا آورد سزاوار آزادى مىشود و هر کس در عمل به شرایط آزادگى کوتاهى کند، به بندگى (غیر خدا) مبتلا مىشود.

امام حسین علیهالسلام :
إنْ لَمْ یَکُنْ لَکُم دینٌ وَکُنْتُم لاتَخافونَ الْمَعادَ فَکونوا أَحْرارا فى دُنْیاکُمْ؛

اگر دین ندارید و از قیامت نمىترسید، لااقل در دنیاى خود آزاد مرد باشید.

1. خصال 284/33

2. نهج البلاغه از نامه31

3. کافى 2/89/6

4. غررالحکم 1/385/1485

5. غررالحکم 6/36/393

6. غررالحکم 2/204/2384

7. غررالحکم 1/113/413

8. غررالحکم 5/355/8721

9. غررالحکم 5/314/8529و8530

10. بحارالانوار 45/51/

قرآن


قرآن

رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله :
اِنَّ الْبَیتَ اِذا کَثُرَ فیهِ تِلاوَةُ القُرآنِ کَثُرَ خَیْرُهُ وَاتَّسَعَ اَهْلُهُ وَاَضاءَ لاَِهْلِ السَّماءِ کَما تُضىءُ نُجومُ السَّماءِ لاَِهْلِ الدُّنْیا؛
خانه اى که در آن قرآن فراوان خوانده شود، خیر آن بسیار گردد و به اهل آن وسعت داده شود و براى آسمانیان بدرخشد چنان که ستارگان آسمان براى زمینیان مىدرخشند.

رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله :
اَلا مَنْ تَعَلَّمَ القُرآنَ وَعَلَّمَهُ وَعَمِلَ بما فیهِ فَأنَا لَهُ سائِقٌ اِلَى الجَنَّةِ وَدَلیلٌ اِلَى الجَنَّةِ؛
بدانید هر کس قرآن را بیاموزد و به دیگران آموزش دهد و به آنچه در قرآن است عمل کند، من جلودار و راهنماى او به سوى بهشت هستم.

رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله :
یا بُنَىَّ لاتَغْفُلْ عَنْ قِراءَةِ القُرآنِ فَاِنَّ القُرآنَ یُحْیِى الْقَلبَ وَیَنهى عَنِ الفَحْشاءِ وَالمُنْکَرِ وَالْبَغْىِ؛
فرزندم از خواندن قرآن غافل مباش، زیرا که قرآن دل را زنده میکند و از فحشاء و زشتى و ستم باز میدارد.

رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله :
اِنْ اَرَدْتُم عَیْشَ السُّعَداءِ وَمَوْتَ الشُّهَداءِ وَالنَّجاةَ یَوْمَ الحَسْرَةِ وَالظِّلَّ یَوْمَ الحَرورِ وَالْهُدى یَوْمَ الضَّلالَةِ فَادْرُسُوا القُرْآنَ فَاِنَّهُ کَلامُ الرَّحمانِ و حِرزٌ مِنَ الشَیطانِ و رُجحانٌ فِى المیزانِ ؛
اگر زندگى سعادتمندان، مرگ شهیدان، نجات روز حسرت (قیامت)، سایه روزِ سوزان و هدایت در روز گمراهى را می خواهید، قرآن را یاد بگیرید که آن سخن خداى مهربان است و سپرى است در مقابل شیطان و سنگینى در ترازوى اعمال .

رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله :
اَصْدَقُ القَوْلِ وَاَبْلَغُ المَوْعِظَةِ وَاَحْسَنُ القَصَصِ کِتابُ اللّهِ؛
راستترین سخن، رساترین پند و زیباترین حکایت، کتاب خدا (قرآن) است.

رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله :
مَنْ قَرَأَ الْقُرآنَ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللّهِ وَتَفَقُّها فِى الدّینِ کانَ لَهُ مِنَ الثَّوابِ مِثْلَ جَمیعِ ما اُعْطِىَ الْمَلائِکَةُ وَالأنْبیاءُ وَ الْمُرْسَلونَ؛
هر کس براى کسب رضایت خدا و آگاهى در دین قرآن بیاموزد، ثوابى مانند همه آنچه که به فرشتگان و پیامبران و رسولان داده شده، براى اوست.

امام على علیهالسلام :
عَلَیکُمْ بِکِتابِ اللّهِ ... مَنْ عَمِلَ بِهِ سَبَقَ؛
بر شما باد رجوع به کتاب خدا (قرآن) ... کسى که به آن عمل کند از همه پیشى میگیرد.

امام على علیهالسلام :
اَ لا اِنَّ فیهِ عِلْمَ مایَأتى وَالْحَدیثَ عَنِ المَاضى وَدَواءَ دائِکُمْ ونَظْمِ ما بَیْنَکُمْ؛
آگاه باشید که دانش آینده، اخبار گذشته و درمان دردهایتان و نظم میان شما در قرآن است.

امام على علیهالسلام :
اِنَّ القرآنَ ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَباطِنُهُ عَمیقٌ لاتَفنى عَجائِبُهُ وَلا تَنْقَضى غَرائِبُهُ وَلاتُکشَفُ الظُّلُماتُ اِلاّ بِهِ؛
براستى که قرآن ظاهرش زیباست و باطنش عمیق، عجایبش پایان ندارد، اسرار نهفته آن پایان نمی پذیرد و تاریکی هاى جهل جز بوسیله آن رفع نخواهد شد.

امام صادق علیهالسلام :
مَنْ لَمْ یَعْرِفِ الحَقَّ مِنَ القُرآنِ لَمْ یَتَنَکَّبِ الفِتَنَ؛
هر کس حقیقت را از طریق قرآن نشناسد، از فتنه ها برکنار نمی ماند.

1. کافى 2/610/1

2. کنزالعمال 1/531/2375

3. کنزالعمال 2/291/4032

4.جامع الأخبار ص 41

5. بحارالأنوار 77/116/8

6. وسائل الشیعه 6/183/7683

7. نهج البلاغه خطبه 155

8. نهج البلاغه خطبه 157

9. نهج البلاغه خطبه 18

10.محاسن 1/341/702

 

حدیث:یاد خدا


یاد خدا



امام على علیهالسلام :
اَلذِّکْرُ یونِسُ اللُّبَّ وَیُنیرُ الْقَلْبَ وَیَسْتَنْزِلُ الرَّحْمَةَ؛
یاد خدا عقل را آرامش مىدهد، دل را روشن مىکند و رحمت او را فرود مىآورد.

امام على علیهالسلام :
اُذْکُرُوا اللّهَ ذِکْراخالِصاتَحْیَوْابِهِأَفْضَلَالْحَیاةِوَتَسْلُکوابِهِطُرُقَالنَّجاةِ؛
خدا را خالصانه یاد کنید تا بهترین زندگى را داشته باشید و با آن راه نجات و رستگارى را به پیمایید.

رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله :
مَنْ أَطاعَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ فَقَدْ ذَکَرَ اللّهَ وَإِنْ قَلَّتْ صَلاتُهُ وَصیامُهُ وَتِلاوَتُهُ لِلْقُرآنِ؛
هر کس خداى عزوجل را اطاعت کند خدا را یاد کرده است، هر چند نماز خواندن و روزه گرفتن و قرآن خواندنش اندک باشد.

امام صادق علیهالسلام :
فى قَوْلِهِ تَعالى: (لَذِکْرُ اللّهِ أَکْبَرُ) ـ : ذِکْرُ اللّهِ عِنْدَ ما أَحَلَّ وَحَرَّمَ؛
درباره آیه «یاد خدا بزرگتر است» ـ : به یاد خدا بودن در هنگام روبهرو شدن با حلال و حرام.

امام باقر علیهالسلام :
کَأَنَّ الْمُؤْمِنینَ هُمُ الْفُقَهاءُ أهْلُ فِکْرَةٍ وَعِبْرَةٍ، لَمْ یُصِمَّهُمْ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ ما سَمِعوا بِآذانِهِمْ وَلَمْ یُعْمِهِمْ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ ما رَأوْ امِنَ الزّینَةِ؛
گویا مؤمنان همان فقیهان (فرزانگان دین فهم) و اهل اندیشیدنوپند گرفتن هستند. شنیدههاى دنیوى، گوش آنها را از (شنیدن) یاد خدا کر نمىکند و زرق و برق دنیا چشم آنان را از یاد خدا کور نمىگرداند.

امام صادق علیهالسلام :
قالَ: أَوْحَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلى موسى علیهالسلام یا موسى، لاتَنْسَنى عَلى کُلِّ حالٍ وَلا تَفْرَحْ بِکَثْرَةِ الْمالِ، فَإِنَّ نِسْیانى یُقْسِى الْقُلوبَ، وَمَعَ کَثْرَةِ الْمالِ کَثْرَةُ الذُّنوبِ؛
خداى عزوجل به موسى وحى کرد: اى موسى در هیچ حالى مرا فراموش نکن و به ثروت زیاد شاد نشو، زیرا از یاد بردن من دلها را سخت مىکند و همراه ثروت زیاد، گناهان زیاد است.

امام سجاد علیهالسلام :
إِنَّ قَسْوَةَ الْبِطْنَةِ وَفَتْرَةَ الْمَیْلَةِ وَسُکْرَ الشَّبَعِ وَعِزَّةَ الْمُلْکِ مِمّا یُثَبِّطُ وَیُبَطِّىءُ عَنِ الْعَمَلِ وَیُنْسِى الذِّکْرَ؛
پرخورى و سستى اراده و مستى سیرى و غفلت حاصل از قدرت، از عوامل بازدارنده و کند کننده در عمل است و ذکر (خدا) را از یاد مىبرد.

امام سجاد علیهالسلام :
یا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ لِلذّاکِرینَ وَیا مَنْ شُکْرُهُ فَوْزٌ لِلشّاکِرینَ وَیا مَنْ طاعَتُهُ لِلْمُطیعینَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاشْغَلْ قُلوبَنا بِذِکْرِکَ عَنْ کُلِّ ذِکْرٍ؛
اى آن که یادش مایه شرافت و بزرگى یاد کنندگان است و اى آن که سپاسگزاریش موجب دست یافتن سپاسگزاران (بر نعمتها) است و اى آن که فرمانبرداریش سبب نجات فرمانبرداران است، بر محمد و آل او درود فرست و با یاد خود دلهاى ما را از هر یاد دیگرى بازدار.

امام باقر علیهالسلام :
ذِکْرُ اللِّسانِ الْحَمْدُ وَالثَّناءُ وَ ذِکْرُ النَّفْسِ الْجَهْدُ وَالْعَناءُ وَذِکْرُ الرّوحِ الْخَوْفُ وَالرَّجاءُ وَذِکْرُ الْقَلْبِ الصِّدْقُ وَالصَّفاءُ وَذِکْرُ الْعَقْلِ التَّعْظیمُ وَالْحَیاءُ وَذِکْرُ الْمَعْرِفَةِ التَّسْلیمُ وَالرِّضا وَذِکْرُ السِّرِّ الرُّؤْیَةُ وَاللِّقاءُ؛
ذکر زبان حمد و ثناء، ذکر نفس سختکوشى و تحمل رنج، ذکر روح بیم و امید، ذکر دل صدق و صفا، ذکر عقل تعظیم و شرم، ذکر معرفت تسلیم و رضا و ذکر باطن مشاهده و لقا است.

رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله :
یَقولُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ إِذْ کانَ الْغالِبُ عَلَى الْعَبْدِ الاِشْتِغالُ بى، جَعَلْتُ بُغْیَتَهُ وَلَذَّتَهُ فى ذِکْرى فَإذا جَعَلْتُ بُغْیَتَهُ وَلَذَّتَهُ فى ذِکْرى عَشَقَنى وَعَشَقْتُهُ فَإِذا عَشَقَنى وَعَشَقْتُهُ رَفَعْتُ الْحِجابَ فیما بَیْنى وَبَیْنَهُ وَصَیَّرْتُ ذلِکَ تَغالُبَاَ عَلَیْهِ لایَسْهو إِذا سَهَا النّاسُ اُولئِکَ کَلامُهُمْ کَلامُ الأَْنْبیاءِ اُولئِکَ الأَْبْطالُ حَقّا؛
خداى عزوجل مىفرماید: هرگاه یاد من بر بندهام غالب شود، خواهش و خوشى او را در یاد خود قرار دهم و چون خواهش و خوشى او را در یاد خود قرار دهم عاشق من شود و من نیز عاشق او گردم و چون عاشق یکدیگر شدیم حجاب میان خود و او را بر دارم و عشق خود را بر جان او چیره گردانم، چندان که مانند مردم دچار سهو و غفلت نمىشود، سخن اینان سخن پیامبران است، اینان براستى قهرمانند.

1. غررالحکم 2/66/1858

2. بحارالأنوار 78/39/16

3. بحارالأنوار 77/86/3

4. نورالثقلین 4/162/61

5. بحارالأنوار 73/36/17

6. کافى 8/45/8

7. بحارالأنوار 78/129/1

8. صحیفه سجادیه از دعاى 11

9. مشکاة الانوار ص 113

10. کنزالعمال 1/433/1872

حدیث:ائمه (ع)

 

ائمه (ع)

رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله :
إنّى تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتابَ اللّهِ وَعِتْرَتى أَهْلَ بَیْتى ما إنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا؛
من دو چیز ارزشمند در میان شما مىگذارم؛ کتاب خدا، و عترت و اهل بیتم، اگر به آنها چنگ بزنید هرگز گمراه نمىشوید.

رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله :
إنَّما مَثَلُ أهْلِ بَیْتى فیکُمْ کَمَثَلِ سَفینَةِ نُوحٍ علیهالسلام مَنْ دَخَلَها نَجا وَمَنْ تَخَلَّفَ عَنْها غَرِقَ؛
مثل اهل بیت من مانند کشتى نوح است که هر کس داخل آن شد، نجات یافت و هر کس رهایش کرد، غرق گردید.

امام رضا علیهالسلام :
اَلنّاسُ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا؛
مردم اگر از زیبایىهاى سخنان ما آگاه مىشدند، از ما پیروى مىکردند.

امام باقر علیهالسلام :
مَن أَصْبَحَ یَجِدُ بَرْدَ حُبِّنا عَلى قَلْبِهِ فَلْیَحْمَدِ اللّهَ عَلى بادِئِ النِّعَمِ قیلَ وَما بادِئُ النِّعَمِ؟ قالَ: طیبُ الْمَوْلِدِ؛
هر کس صبح کند و خنکاى محبّت ما را در قلب خود بیابد، باید خدا را براى نخستین نعمت سپاس گوید، گفته شد نخستین نعمت چیست؟ فرمودند: حلالزادگى.

امام صادق علیهالسلام :
إنّا نَأمُرُ صِبْیانَنا بِتَسْبیحِ فاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلامُ کَما نَأمُرُهُمْ بِالصَّلاةِ فَالْزَمْهُ فَإنَّهُ لَمْ یَلْزَمْهُ عَبْدٌ فَشَقِىَ؛
ما همان گونه که فرزندان خود را به نماز وامىداریم به تسبیح فاطمه علیهاالسلام وادار مىسازیم پس به آن پایبند باش که هر کس به آن پایبند شود، بدبخت نخواهد شد.

امام حسین علیهالسلام :
مَنْزارَنىبَعْدَمَوْتىزُرْتُهُیَوْمَالْقیامَةِوَلَوْلَمْیَکُنْإلاّفِىالنّارِلأََخْرَجْتُهُ؛ داشته باشد.

رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله :
اَلْمَهْدىُّ مِنْ وُلْدى تَکُونُ لَهُ غَیْبَةٌ إذا ظَهَرَ یَمْلأَُ الأَْرْضَ قِسْطا وَعَدلاً کَما مُلِئَتْ جَوْرا وَظُلْما؛
مهدى فرزند من است او غیبت خواهد داشت و زمانى که ظهور مىکند زمین را پس از یک دوران ظلم و ستم، سراسر عدل و داد خواهد نمود.

رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله :
إنَّ اللّهَ خَلَقَنى وَخَلَقَ عَلیّا وَفاطِمَةَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَالأَْئمَّةَ مِنْ نُورٍ واحِدٍ؛
خداوند، من و على و فاطمه و حسن و حسین و امامان را از یک نور آفریده است.

رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله :
سَتُدْفَنُ بَضْعَةٌ مِنّى بِخُراسانَ ما زارَها مَکْرُوبٌ إلاّ نَفَّسَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ کَرْبَهُ وَلا مُذْنِبٌ إلاّ غَفَرَ اللّهُ لَهُ ذُنُوبَهُ؛
دیرى نخواهد گذشت که پارهاى از تن من در سرزمین خراسان به خاک سپرده خواهد شد هر آدم گرفتار و یا گناهکارى که او را زیارت کند خداوند متعال گرفتارى او را برطرف و گناهان او را خواهد بخشید.

1. غایة المرام 1/115

2.امالى طوسى 349/721

3. بحارالأنوار 2/30/13

4. امالى صدوق 1/562/755

5. کافى 3/343/13

6. المنتخب للطریحى ص70

7. کافى 2/78/10

8. منتخب الاثر 1/249/8

9. جامع الأخبار ص46

10. من لایحضره الفقیه 2/583/3187

حدیث:پیامبر(ص)

پیامبر (ص)

فى المناقب لابن شهر آشوب :
کانَ النَّبِىُّ صلىاللهعلیهوآله قَبْلَ الْمَبْعَثِ مَوْصوفا بِعِشْرینَ خَصْلَةً مِنْ خِصالِ الأَنْبیاءِ، لَوِانْفَرَدَ أَحَدٌ بِأَحَدِها لَدَلَّ عَلى جَلالِهِ، فَکَیْفَ مَنِ اجْتَمَعَتْ فیهِ؟! کانَ نَبیّا أَمینا، صادِقا، حاذِقا، أَصیلاً، نَبیلاً، مَکینا، فَصیحا، نَصیحا، عاقِلاً، فاضِلاً، عابِدا، زاهِدا، سَخیّا، کَمیّا، قانِعا، مُتَواضِعا، حَلیما، رَحیما، غَیورا، صَبورا، مُوافِقا، مُرافِقا، لَمْ یُخالِطْ مُنَجِّما وَلا کاهِنا وَلاعَیّافا؛
پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله پیش از آن که مبعوث شود، بیست خصلت از خصلتهاى پیامبران را دارا بود که اگر فردى یکى از آنها را داشته باشد، دلیل بر عظمت اوست چه رسد به کسى که همه آنها را دارا باشد، آن حضرت پیامبرى امین، راستگو، ماهر، اصیل، شریف، والامقام، سخنور، خیرخواه، خردمند، بافضیلت، عابد، زاهد، سخاوتمند، دلیر و جنگاور، قانع، فروتن، بردبار، مهربان، غیرتمند، صبور، سازگار و نرمخو بود، با هیچ منجّم (قائل به تأثیر ستارگان)، غیبگو و پیشگویى همنشین نبود.

امام على علیهالسلام :
فى صِفَةِ النَّبىِّ صلىاللهعلیهوآله طَبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْکَمَ مَراهِمَهُ وَأَحْمى (أمْضى) مَواسِمَهُ یَضَعُ ذلِکَ حَیْثُ الْحاجَةُ إِلَیْهِ مِنْ قُلوبٍ عُمْىٍ وَآذانٍ صُمٍّ وَأَلْسِنَةٍ بُکْمٍ، مُتَتَبِّعٌ بِدَوائِهِ مَواضِعَ الْغَفْلَةِ وَمَواطِنَ الْحَیْرَةِ... ؛
در توصیف پیامبر صلىاللهعلیهوآله مىفرماید: پزشکى است که با دانش خود، همواره میان مردم مىگردند، مرهمهایش را بهخوبى فراهم و ابزار کارش را آماده کرده و آنها را هر جا که لازم باشد، از دلهاى کور و گوشهاى کر و زبانهاى گنگ به کار مىبرد. غفلت گاهها و جایگاههاى حیرت را جستجو و با داروى خود آنها را درمان مىکند.

کعب الاحبار :
إِنّا نَجِدُ فِى التَّوراةِ: مُحَمَّدٌ النَّبىُّ الْمُخْتارُ لافَظٌّ وَلاغَلیظٌ وَلا صَخّابٌ فِى الأَْسْواقِ وَلایَجْزى السَّیِّئَةَ السَّیِّئَةَ وَلکِنْ یَعْفو وَیَغْفِرُ؛
ما در تورات چنین مىخوانیم: محمّد پیامبر برگزیده، نه تندخوست و نه خشن و نه اهل جارو جنجال. در کوچه و بازار، بدى را با بدى جواب نمىدهد، بلکه مىبخشد و گذشت مىکند.

امام حسین علیهالسلام :
کانَ صلىاللهعلیهوآله ... یُعْطى کُلَّ جُلَسائِهِ نَصیبَهُ وَلا یَحْسَبُ أَحَدٌ مِنْ جُلَسائِهِ أَنَّ أَحَدا أَکْرَمُ عَلَیْهِ مِنْهُ؛
پیامبر صلىاللهعلیهوآله بهره هر یک از همنشینان خود را عطا مىفرمودند و چنان معاشرت مىنمودند که کسى گمان نمىکرد شخص دیگرى نزد پیامبر از او گرامىتر باشد.

امام على علیهالسلام :
وَهُوَ خاتَمُ النَّبیّینَ، أَجْوَدُ النّاسِ کَفّا وَاَرْحَبُ النّاسِ صَدْرا وَأَصْدَقُ النّاسِ لَهْجَةً وَأَوْفَى النّاسِ ذِمَّةً وَأَلْیَنُهُمْ عَریکَةً وَأَکْرَمُهُمْ عِشْرَةً مَنْ رَآهُ بَدیهَةً هابَهُ وَمَنْ خالَطَهُ مَعْرِفَةً أَحَبَّهُ یَقولُ ناعِتُهُ: لَمْ اَرَقَبْلَهُ وَلا بَعْدَهُ مِثْلَهُ؛
او خاتم پیامبران است. بخشندهترین مردم بود، سعه صدرش از همه بیشتر (پرحوصلهترین مردم) و راستگوترین و پایبندترین آنان به عهد و پیمان. از همه نرمخوتر بود و رفتارش بزرگوارانهتر. هر کس بدون سابقه قبلى او را مىدید، هیبتش او را مىگرفت و هر کس با او معاشرت مىنمود و او را مىشناخت دوستدارش مىشد و هر کس مىخواست او را وصف کند، مىگفت: نظیر او را در گذشته و حال ندیدهام.

عایشه :
عائِشَةُ کانَ صلىاللهعلیهوآله أَلْیَنَ النّاسِ وَأَکْرَمَ النّاسِ وَکانَ رَجُلاً مِنْ رِجالِکُمْ إِلاّ أَنَّهُ کانَ ضَحّاکا بَسّاما؛
عایشه: رسول خدا صلىاللهعلیهوآله نرمخوترین و بزرگوارترین مردم بود. او هم مردى چون مردان شما بود، با این تفاوت که همواره خنده و تبسّم بر لب داشت.

فى المناقب لابن شهر آشوب :
کانَ النَّبىُّ صلىاللهعلیهوآله لایَقومُ وَلا یَجْلِسُ إِلاّ عَلى ذِکْرِ اللّهِ؛
در مناقب ابن شهر آشوب آمده است: پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله بر نمىخاست و نمىنشست مگر با ذکر خدا.

داود بن الحصین :
فى صِفَةِ النَّبِىِّ صلىاللهعلیهوآله ـ : کانَ رَجُلاً أَفْضَلَ قَوْمِهِ مُروءَةً وَأَحْسَنَهُمْ خُلْقا وَأَکْرَمَهُمْ مُخالَطَةً وَأَحْسَنَهُمْ جِوارا وَأَعْظَمَهُمْ حِلْما وَأَمانَةً وَأَصْدَقَهُمْ حَدیثا وَأَبْعَدَهُمْ مِنَ الْفُحْشِ وَالأَْذى وَمارُئِىَ مُلاحیا وَلامُماریا أَحَدا حَتّى سَمّاهُ قَوْمُهُ الأَْمینَ لِما جَمَعَ اللّهُ لَهُ مِنَ الاُْمورِ الصّالِحَةِ فیهِ، فَلَقَدْ کانَ الْغالِبُ عَلَیْهِ بِمَکَّةَ الأَْمینَ؛
داود بن حصین ـ در اوصاف پیامبر صلىاللهعلیهوآله ـ : او مردى بود که از همه قوم خود جوانمردتر، خوش اخلاقتر، خوش برخوردتر، همسایه دارتر، بردبارتر، امانتدارتر، راستگوتر، و از بدزبانى و آزاررسانى به دورتر بود. هرگز دیده نشد که با کسى کشمکش و مجادله کند. خداوند اخلاقوصفاتپسندیدهرادرآنحضرتجمعکردهبودتاجایىکهقومش او را امین نامیدند و در مکه غالبا با لقب امین از ایشان یاد مىشد.

عایشه :
ما کانَ خُلْقٌ أَبْغَضَ إِلى رَسولِ اللّهِ صلىاللهعلیهوآله مِنَ الْکَذِبِ وَمَا اطَّلَعَ مِنْهُ عَلى شَىْءٍ عِنْدَ أَحَدٍ مِنْ أَصْحابِهِ فَیَبْخَلُ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ حَتّى یَعْلَمَ أَنْ أَحْدَثَ تَوْبَةً؛
هیچ خصلتى نزد رسول خدا صلىاللهعلیهوآله منفورتر از دروغ نبود و هرگاه مطلع مىشدند یکى از اصحابشان دروغى گفته است، به او بىاعتنایى مىکردند تا آنکه مىفهمیدند توبه کرده است.

فى المناقب لابن شهر آشوب:
کانَ النَّبىُّ صلىاللهعلیهوآله ... یُجالِسُ الْفُقَراءَ وَیُواکِلُ الْمَساکینَ؛
در مناقب ابن شهر آشوب آمده است: پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله با تهیدستان مىنشستند و با مستمندان غذا مىخوردند.

1. المناقب لابن شهرآشوب 1/107

2. نهج البلاغه خطبه108

3.الطبقات الکبرى 1/360

4. بحارالأنوار 16/152/4

5. بحارالأنوار 16/190/27

6.الطبقات الکبرى 1/365

7.المناقبلابنشهرآشوب 1/127

8. الطبقات الکبرى 1/121

9..الطبقات الکبرى 1/378

10. المناقبلابنشهرآشوب 1/127

اطلاعیه!

 

سلام.از این پس بخش احادیث از این که هست خیلی غنی تر خواهد شد.این احادیث را یاد گرفته و بدانها عمل کنید تا بتوانید به درستی و با شرافت زندگی کنید.هدف فقط حفظ کردن این احادیث نیست.باید بدانها عمل کنید تا نتیجه مطلوب حاصل آید.

مدیر وبلاگ

چرا باید به سراغ احادیث رویم؟جواب:

بعد از قرآن مجید که آخرین کتاب آسمانى است، راهنماى ما سنت رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و ائمه معصوم علیهم‏السلام است و این همان دو گوهر ارزشمنداست که بعد از رحلت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به یادگار مانده، و با چنگ زدن به این دو هرگز گمراه نخواهیم شد. در این باره از طرف پیامبر گرامى اسلام و ائمه هدى صلوات اللّه‏ علیهم جهت حفظ و نگهدارى و تعلیم وتعلم و عمل به احادیث تأکید بسیار شده و بدان تشویق نموده‏اند چنانکه رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در وصایاى خود به امیرالمؤمنین على علیه‏السلام مى‏فرمایند:

یا على، مَنْ حَفِظَ مِنْ اُمّتى اَرْبَعینَ حدیثا یَطْلُبُ بذلکَ وَجْهَ اللّه‏ِ عَزَّوَجلَّ وَالدّارَ الآخِرَةَ حَشَرَهُ اللّه‏ُ یَومَ القیامَةِ مَعَ النَبِیِّینَ وَالصِّدِّیقینَ وَالشُّهداءِ وَالصّالِحینَ وَحَسُنَ اُولئِکَ رَفیقا؛

بحارالأنوار2/154/7

اى على: هر کس از امتم چهل حدیث را حفظ کند که به آن وسیله، رضاى خدا و آخرت را طلب نماید خداوند در قیامت او را با پیامبران، صدّیقین، شهدا و صالحین محشور مى‏نماید و اینان چه خوب رفقایى هستند. همچنین از آن حضرت روایت شده که فرمودند:

مَنْ حَفِظَ عَلى اُمَّتى اَرْبَعینَ حَدیثا مِنَ السُّنَّةِ کُنْتُلَهُ شَفیعا یَوْمَ القیامَةِ؛

وسائل الشیعه18/67/58

هر کس براى امتم چهل حدیث از سنّت حفظ کندمن در قیامت از او شفاعت خواهم کرد.

و در فرمایشات امام صادق علیه‏السلام آمده است:

مَنْ حَفِظَ مِنْ شیعَتِنا اَرْبَعینَ حَدیثا بَعَثَهُ اللّه‏ُعَزَّوَجَلَّ یَوْمَ الْقیامَةِ عالِما فَقیها وَلَمْ یُعَذِّبْهُ؛

بحارالانوار2/153/1

هر کس از شیعیان ما چهل حدیث حفظ نمایدخداى عزوجل او را در روز قیامت، عالم و فقیه مبعوث مى‏کند و عذابش نخواهد کرد.

 

حدیث در مورد اهل بیت (ع)

امام علی (ع) :

1. نزدیک ترین مردم به ما کسى است که ما را دوست بدارد و با دشمنان ما دشمن باشد. (شرح غررالحکم ، ج 2، ص 483)

2. هر کسى بر غیر کشتى ما (اهل بیت) سوار شود غرق مى شود. ( شرح غررالحکم ، ج 5، ص 184)

3. آنـان (اهـل بـیـت) ستون هاى دین اند و پناهگاه هایى که مردم را نگه مى دارند. حق به یُمن آنان به جاى خود بازگشت و باطل از جایگاهش فرو افتاد. (نهج البلاغه ، خ 239، ص 826)

4. هـر کـه مـا (اهـل بـیـت (ع)) را دوسـت مـى دارد بـایـد چـون رفـتـار مـا عمل کند و جامه پارسایى دربرگیرد.
(شرح غررالحکم ، ج 5، ص 302)

5. هـیـچ کـسـى را از ایـن امـت قـیـاس بـا آل مـحـمـّد (ص) نـتوان کرد و آنان را که نعمت ارشاد و هدایت آل محمد از سقوط نجات داده است نمى توان با آن پیشوایان الهى مساوى گرفت. (نهج البلاغه ، خ 2، ص 45)

6. (اى مردم !) از تاریکى هاى جهالت و گمراهى به وسیله ما هدایت شدید و به کمک ما به اوج ترقى رسیدید. صبح سعادت شما در پرتو شعاع وجود ما درخشیدن گرفت. (همان ، خ 4، ص 55)

7. به خاندان پیامبرتان بنگرید و هر سو رفتند در پى آنان بروید. (همان ، خ 96، ص 286)

8. ... و (رسـول خـدا(ص)) پـرچـم حـق را در مـیـان ما بر جاى نهاد، کسى که از آن پیش افتد از دین بیرون است ، و آن که پس بمانَد تباه و سرنگون و آن که همراهى کند رستگار خواهد شد. (نهج البلاغه ، خ 99، ص 295)

9. مـایـیـم مـقـربـان و یاران خزانه داران معارف الهى و درهاى ورود به خانه هاى علم و ایمان. به خـانـه هـا وارد نـمـى شـوند، مگر از درهاى آن ها، پس هر کس از غیر در هاى خانه ها وارد شود ، دزد نامیده مى شود! (همان ، خ 154، ص 448)

10. آنـان (ائمـه (ع)) دارنـدگـان راز پـیـامـبـر(ص) و پشتیبان امر وى و ظرف علم و مرجع قوانین و در بردارنده کتب رسالت و کوه هاى پابرجاى دین او هستند. (همان ، خ 2، ص 44)

11. مـَثـل مـن در مـیـان شـمـا، مَثل چراغ در تاریکى است ، آن که به تاریکى پاى گذارد از آن چراغ روشنى جوید. (نهج البلاغه ، خ 229، 756)

12. پیامبر اسلام (ص) در میان شما جانشینى گذاشت که همه پیامبران در امت هاى خود گذاشتند زیرا پیامبران مردم را هرگز بى سرپرست رها نکردند. (همان ، خ 1، ص 35)

13. کسى که از امام خویش اطاعت کند به راستى از خدا اطاعت کرده است . (همان ، ج 5، ص 352)

14. جز این نیست که پیشوایان (الهى) ، تدبیر کنندگان و مدیران الهى مخلوقات او و عارفان آنان مـى باشند و کسى به بهشت داخل نمى شود ، مگر این که پیشوایان الهى را بشناسد و آنان نیز او را بـشـناسند و کسى به دوزخ داخل نمى گردد مگر این که آنان را منکر شود و آنان نیز او را منکر گردند. (نهج البلاغه ، خ 152، ص 470)

15. بى شک دوست محمد(ص) کسى است که خدا را فرمان برد اگر چه خویشاوندى او با آن حضرت دور باشد. (همان ، خ 92، ص 1129)

16. هـمـانـا دشمن محمد(ص) کسى است که خدا را نافرمانى کند، هر چند خویشاوند نزدیک محمد(ص) باشد. (همان)

17. من از علوم و حوادثى آگاهم که اگر براى شما بازگویم مضطرب و سرگردان مى شوید. (نهج البلاغه ، خ 5، ص 57)

18. ملّت هاى جهان همواره از ستم حاکمان خود بیمناکند در حالى که من از ستم رعیّت و پیروان خویش ‍مى ترسم.
(همان ، خ 96، ص 284)

19. و مـن بـر پـى آن نـشـان هـا مـى روم کـه پـروردگـارم نـهـاده و آن راه را مـى پـیـمـایـم کـه رسول خدا (ص) گشاده است . راه راست و روشن حق را مى پیمایم و با آگاهى ، آن را از کوره راه باطل جدا مى سازم. (نهج البلاغه ، خ 96 ، ص 286)

20. زمانى که قائم ما ظهور کند کینه ها از سینه بندگان بیرون مى رود. (بحارالانوار، ج 52، ص 316)

21. آن که منتظر امر (فرج) ما است ، همچون کسى است که در راه خدا در خون خود تپیده باشد. (الوافى ، ج 2، ص 442)

22. (آن پیشتاز الهى) خواهش نفسانى را به هدایت آسمانى بازگرداند و آن هنگامى است که (مردم) رستگارى را تابع هوى ساخته اند.
(نهج البلاغه ، خ 138، ص 424)

احادیثی گوهربار در مورد ادب

رسول خدا (ص) :

1. ازهمه مومنان اسلام آنکس بهتر است که مسلمانان ازدست وزبانش درامان باشند وازهمه مومنان ایمان آن کس بهتر است که اخلاق وی نیکتر است. (نهج الفصاحه ، ح 415)

2. خدا بنده ای را پست نمی شمارد مگر آنکه علم و ادب را از او فرو گذارد. (نهج الفصاحه ، ح 2568)

3. هیچ پدری مالی بهتر از ادب نیک،به فرزند خود نداده است. (نهج الفصاحه ، ح2613)

4. خدا بنده ای را پست نشمارد مگر علم و ادب را از او باز دارد. (نهج الفصاحه ، ح2613)

5. هر که ادب ندارد عقل ندارد. (نهج الفصاحه ، ح 3061)

6. بیماری تازیانه خدا در زمین است , که به وسیله آن بندگان خویش را ادب می کند. (نهج الفصاحه ، ح 3101)

7. مردم چون معدن ها گونه گونه اند و نژاد در کسان نافذ است و تربیت بد چون نژاد است. (نهج الفصاحه ، ح 3146)

 

امام علی (ع) :

1. میراثى ماندگارتر و سودمندتر از ادب نیست. (نهج البلاغه ، ح 109، ص 1139)

2. ادب برترین حسب انسان است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

3. ادبها جامه‏ هایى تازه و نو است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

4. ادب بهترین خوى و خصلت است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

5. ادب (هر کس) صورتى (و نمودى) از عقل او است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

6. ادب کمال مرد است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

7. ادب یکى از دو حسب انسان است. (یعنى ادب در برابر سایر حسبها به حساب آید) (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

8. ادب در انسان همچون درختى است که ریشه ‏اش عقل و خرد است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

9. برترین عقلها، ادب است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

10. شریف‏ترین حسبها، ادب نیکو است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

11. برترین شرفها، ادب است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

12. به راستى که نیاز خردمندان به ادب همانند نیاز کشت و زراعت است به باران. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

13. به راستى که مردمان به ادب شایسته، نیازمندترند از نیاز به طلا و نقره. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

14. بهترین ادبها آن است که از خویش آغاز کنى. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

15. گرامى ‏ترین حسبها، ادب نیکو است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

16. بهترین ادبها آن است که انسان حدّ و اندازه خود را بداند و در همان حدّ بماند و از اندازه خود تجاوز نکند. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

17. به راستى که شما به کسب و به دست آوردن ادب از به دست آوردن طلا و نقره نیازمندترید. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

18. شرافت آدمى به عقل و ادب است نه به مال و حسب. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

19. زیرکى ‏ها به وسیله ادب تیز شود. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

20. بد نسب و نسبتى است بدى ادب. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

21. ادب کردن نفس خود را خود به عهده گیرید و از شیفتگى و کشش عادتها (ى ناپسند) آن را باز گردانید و باز دارید.
(غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

22. میوه ادب، نیکویى خلق است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

23. سه خصلت است که بر آنها چیزى فزونى نیابد: ادب نیکو، دورى گزیدن از تهمت، خوددارى از انجام محرّمات الهى.
(غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

24. ادب نیکو، برترین نسبها و شریف‏ترین وسیله‏ هاست. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

25. ادب نیکو، زشتى نسب را بپوشاند. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

26. ادب نیکو، بهترین کمک کار و برترین همراه است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

27. بهترین چیزى که پدران به پسران ارث مى ‏دهند ادب است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

28. حسب و افتخار داشتن ادب، شریف‏تر از حسب و افتخار کردن به نسب (و پدران گذشته) است.

29. عقل خود را با ادب بیفروز همان گونه که آتش با هیزم افروخته گردد. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

30. وسیله تزکیه و پاکسازى اخلاق، ادب نیکو است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

31. صلاح عقل، ادب است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

32. جوینده ادب، دور اندیش‏تر از جوینده طلا است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

33. طلب کردن ادب، زیبایى حسب است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

34. بر تو باد به ادب، که آن زیور حسب است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

35. هر چیزى ادب (خاص) خود را دارد. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

36. هر حسب و افتخارى پایان پذیرد مگر عقل و ادب. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

37. ادب اندک، بهتر است از نسب بسیار. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

38. هر چیزى نیازمند عقل است و عقل نیاز به ادب دارد. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

39. براى ادب کردن خویشتن، همان پرهیز کردن از آنچه را براى دیگران خوش ندارى تو را کافى است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

4. کسى که ادبش کم شد بدی هایش بسیار است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

41. کسى که حسبش او را بر زمین نشاند (و سبب کمال و فضیلت او نگردد) ادبش او را برخیزاند (و به جایگاه عالى رساند) 
(غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

42. کسى که بى ‏ادبى ‏اش او را پس اندازد (و جایگاهى در مردم نداشته باشد) حسب سنگینش نمى ‏تواند او را مقدّم (بر دیگران) دارد. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

43. کسى که پستى ادبش او را بر زمین اندازد، شرافت حسبش او را بلند نگرداند. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

44. کسى که شیدا و شیفته ادب باشد بدیهایش اندک شود. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

45. کسى که ادبش بد باشد حسب او پست گردد. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

46. هر که ادب او بر عقلش افزون باشد (و بر عقل او ادب هم افزوده شود حکایت او در میان مردم) همچون شبانى است در میان گوسفندان بسیار. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

47. کسى که بدون داشتن ادب در جستجوى خدمت پادشاه باشد، خود را از آرامش و سلامت به رنج و سختى در افکنده است.
(غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

48. کسى که برترین خصلتهایش ادب او نباشد، آسان‏ترین حالات او رنج و هلاکت است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

49. کسى که بر ادب خداى تعالى اصلاح نشود (و به دستورات الهى عمل نکند) بر ادب خود (که آن را ادب پندارد) اصلاح نگردد.
(غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

50. کسى که شیفته ادب گردد خود را آراسته است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

51. براى عقل، ادب همدم خوبى است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

52. ادب نیکو، نسب خوبى است. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

53. حسبى چون ادب نیست. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

54. زیورى همچون ادب نیست. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

55. میراثى چون ادب نیست. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

56. با بى ادبى شرافتى به جا نماند. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

57. هیچ زیورى مانند ادب نیست. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

58. شخص بد زبان ادب ندارد. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

59. حسبى برتر از ادب نیست. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

60. کسى که ادب ندارد عقل ندارد. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

61. به آقایى نرسد کسى که از ادب تهى است و به سوى بازى میل کند. (غررالحکم و دررالکلم ، باب ادب)

احادیثی با ارزش در مورد همسایه

حضرت محمد (ص)

1. جبرییل درباره همسایه آنقدر سفارش می کرد که پنداشتم همسایه ارث خواهد برد. (نهج الفصاحه ، ح 2640)

 

امام علی (علیه السلام)

1. بد همسایه‏اى است همسایه بد. (غرر الحکم ، باب همسایگی)

2. همسایه بد ، بزرگترین، سختى و سخت‏ترین گرفتارى است. (غرر الحکم ، باب همسایگی)

3. مجاورت و همسایگى کن با کسى که از شرّش در امان باشى و خیر او از تو نگذرد. (غرر الحکم ، باب همسایگی)

4. نخست از همسایه پرسش کن سپس از خانه. (غرر الحکم ، باب همسایگی)

5. بد همسایگى و بد کردارى نسبت به نیکان از بزرگترین پستى ‏هاست. (غرر الحکم ، باب همسایگی)

6. کسى که نیکى و احسان کند به همسایگان خود خدمتکارانش بسیار شوند. (غرر الحکم ، باب همسایگی)

7. آدم خوش همسایه، همسایگانش زیاد گردد. (غرر الحکم ، باب همسایگی)

8. کسى که بر اسرار درونى همسایه ‏اش سر کشد، (و در صدد اطلاع از وضع درونى خانه او بر آید) پرده‏ هایش دریده شود.
(غرر الحکم ، باب همسایگی)

9. رسیدگى به همسایگان (و سر و سامان دادن به حال و وضع آنان) از جوانمردى است. (غرر الحکم ، باب همسایگی)

10. بد همسایگى از نشانه‏ هاى پستى است. (غرر الحکم ، باب همسایگی)

11. عزیز و بزرگ نخواهد شد کسى که همسایگان خود را خوار گرداند. (غرر الحکم ، باب همسایگی)

12. هیچ حرمتى مورد تأکید قرار نگرفته مانند حرمت مصاحبت و همسایگى.  (غرر الحکم ، باب همسایگی)