Iceboy

ادبیات انگلیسی.عکس.اس ام اس.مطالب علمی و ... در عرشه تایتانیک!

Iceboy

ادبیات انگلیسی.عکس.اس ام اس.مطالب علمی و ... در عرشه تایتانیک!

چارلز دیکنز

زندگی نامه چارلز دیکنز

 دیکنز‏، چارلز Dickens, Charles رمان‌نویس انگلیسی (1812-1870) پدر چارلز از خانواده متوسط و کم‌درآمد و خودش کارمند کارپردازی اداره کشتیرانی و مردی خوشگذران و بی‌خیال بود. کودکی چارلز مانند کودکی قهرمانان آثارش در مشقت و رنج و ناکامی گذشت. خانواده بر اثر شغل پدر ابتدا در لندن، سپس در چتم Chatham اقامت گزید. خوش‌نشینی پدر او را بر آن داشت که در این شهر، در خانه زیبایی مستقر شود، جایی که اولین خاطرات "دیوید کاپرفیلد" قهرمان یکی از داستانهای دیکنز به آن ارتباط می‌یابد.

 

                                  چارلز دیکنز

 

چارلز کودکی خیال‌پرور و رنجور بود و قصه‌های فراوان و وحشت‌انگیزی که دایه برایش نقل می‌کرد، به ذهن او حوادث گوناگونی را القا می‌کرد که زمینه عناصر هراسناک داستانهای آینده‌اش می‌گردید. در انبار خانه کتابهایی برای خواندن یافت و با آثار سروانتس و فیلدینگ و کتاب هزار و یک شب آشنا شد ونه تنها این آثار را می‌خواند، بلکه در تصور خود، همه قهرمانان کتاب را به نمایش درمی‌آورد و آنان را در گوشه و کنار چشم‌اندازهای اطراف خود جای می‌داد، نتیجه آن شد که بسیار زود در وجود دیکنز رمان‌نویس و هنرپیشه‌ای بالفطره نمایان گشت. در این سالها "فانی" Fanny خواهردیکنز برایش پناهگاهی عاطفی به شمار می‌آمد و در دل این هنرمند جوان تصویرهایی از زن  مطلوب و کامل نقش می‌زد.

 

در 1823 پدر چارلز دیکنز به لندن منتقل شد و به سبب قرض فراوان، خانه‌ای محقر در محله‌های دور از مرکز شهر برای سکونت خانواده اختیار کرد، چارلز دیگر به مدرسه نرفت، بلکه با کمک خدمتکار به امور خانه می‌پرداخت. فانی خواهرش که نوازنده چیره‌دستی شده بود، از محیط نکبت‌بار خانواده رهایی یافت و چارلز در مصیبتی جانکاه فرورفت و هرگز موفق نشد بر این ضربه روحی نائل آید. پدرش نیز به علت قرض بسیار به زندان افتاد. مادر، چارلز را در دوازده سالگی به کارخانه‌ای فرستاد و او ناچار به کار پستی تن درداد. اگرچه مادر از شدت نیاز مالی به این کار اقدام کرده بود، چارلز او را نبخشود و پیوسته از احساس حقارت و تأثر شدید این دوره رنج می‌برد. کارش سه ماه بیشتر ادامه نیافت‏، اما در نظرش دوره‌ای بس طولانی آمد. کوچه‌های لندن، پس از کانون خانوادگی برای چارلز بهترین مدرسه بود و مایه‌هایی برای رمان "الیورتویست" فراهم آورد. پس از رهایی پدر از زندان، خانواده گرد هم آمد و دیکنز از نو به تحصیل پرداخت و دوستان و محیط تازه یافت و برای رفقایش نمایشهایی ترتیب داد.

 

چارلز در 1827 کارمند دفتر اسناد رسمی شد، در آنجا تندنویسی آموخت و در اواخر 1828 ابتدا منشی و تندنویس یکی از نمایندگان مجلس عوام و پس از آن خبرنگار روزنامه "مورنینگ کرونیکل" Morning Chronicle در پارلمان گشت و بر اثر نظارت در گفتگوها و مشاجرات نمایندگان نفرتی عمیق از دموکراسی دروغین در خود احساس کرد. در این زمان دیکنز جوان عاشق دختر زیبای یکی از مدیران بانک شد. خاطره این عشق موجب پیدایش یکی از قهرمانان داستان دیوید کاپرفیلد و بسیاری از چهره‌های زنانه دیگر در آثارش گشت. کار چارلز از تندنویسی به روزنامه‌نگاری و وقایع‌نویسی انجامید و در این دوره سلسله مقاله‌های مصور و هجوآمیز از زندگی روزانه مردم انگلستان منتشر کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت.

   

                           

 

این مقاله‌ها بعدها در کتابی به‌نام "طرحهای باز" Sketches by Boz در 1835 انتشار یافت که اولین کتاب دیکنز به شمار می‌آمد. دیکنز در این زمان با سه خواهر زیبا آشنا شد و با یکی از آنان به نام "کاترین هوگارث" Catherine Hogarth ازدواج کرد. خواهر دیگر به نام مری Mary که علاقه‌ای برادرانه با دیکنزیافته بود،مدتی بعد مرد! مرگ مری،  دیکنز را بسیار آشفته حال کرد‏، با وجود این سومین خواهر یعنی جورجینا Georgina نیز که در کانون خانوادگی دیکنز بزرگ می‌شد، به نوبه خود نفوذ زنانه عمیقی بر سراسر زندگی چارلز باقی گذارد. پیروزی طرحهای باز موجب شد که از طرف ناشر سفارش یک سلسله نوشته دیگر به دیکنز داده شود و بدین طریق "یادداشتهای بازمانده باشگاه پیکویک" The Posthumous Papers of the Pickwick Club نوشته شد که ابتدا در روزنامه‌ها و سپس در 1837 به صورت کتاب منتشر گشت. دیکنز در این اثر سرگذشت آقای پیکویک رئیس باشگاه و همچنین قصه‌هایی از افراد مختلف و عجیب دیگر را با خصوصیتها و آداب و رسومشان بیان کرده و با قدرت تخیل خویش مخلوقهایی بدیع آفریده است.

 

در این اثر صفحه‌ای نیست که در آن شیوه نقل کامل و درخشان به کار نرفته باشد. دیکنز با این اثر ناگهان به شهرت رسید و وضع مالیش بهبود یافت و همینکه به دنیای ادب کشیده شد، با فعالیت و نیروی خلاقه شگفت‌انگیزش پی در پی رمانهای جذابی به مردم انگلستان عرضه کرد که همه با بیانی انتقادآمیز و هجوی تند از جامعه همراه بود. چارلز، نویسنده‌ای که در کودکی رنج بسیار برده و مزه تلخ فقر را چشیده و نامهربانیها از خانواده خود دیده و در دوره جوانی در شغل تندنویسی و خبرنگاری با دقت به همه چیز گوش فراداده و با بینشی عمیق به همه چیز نگریسته، پس از آنکه به عالم نویسندگی وارد شد، به توصیف و بیان دردهای جامعه پرداخت- دردهایی که درد خود او بوده است.

 

در 1838 رمان "الیورتویست" Oliver Twist انتشار یافت که قبلاً به صورت جزوه‌هایی منتشر می‌شد. دیکنز در این اثر نشان می‌دهد که جنایت چگونه به وجود می‌آید و زندگی آدمی چگونه در معرض خطر قرار می‌گیرد. وی قصد دارد با این روش، تصور غلطی را که تا آن روز در ذهن رمان‌نویسها از عالم جنایت وجود داشته، باطل کند. در همین سال "حوادث زندگی نیکولاس نیکلبی" The Life and Adventures of Nicholas Nickleby انتشار یافت که سودجویی اجحاف‌آمیز بازرگانان را در تغذیه شاگردان مدارس یورکشایر Yorkshire نشان می‌دهد که به مرگ عده‌ای از کودکان بر اثر گرسنگی می‌انجامد وضعی که دیکنز خود به خوبی درک می‌کند و حتی در بعضی از صحنه‌های کتاب از تجربه‌ شخصی سود می‌جوید. در این اثر دیکنز با قدرت خارق‌العاده، نه تنها موفق شده است که از قهرمانان برجسته داستان تصویرهای دقیق بسازد، بلکه از سلسله اشخاصی که هریک به نحوی با زندگی او رابطه‌ای می‌یابد و همچنین از محله‌های لندن وصفهای زیبا و گاه حزن‌انگیز به عمل آورد. در 1840 "دکان سمساری" The old Curisity Shop منتشر شد.

 

                                     

دختری جوان با پدربزرگ پیرش در دکان غم‌انگیز و در میان اشیای کهنه و در محیط غبارآلود و غم‌گرفته‌ای که با جوانی او تضادی عجیب دارد، به سر می‌برد. دختر با فداکاری از پدربزرگ مراقبت می‌کند و بر اثر حوادث و بدبختی‌هایی که به ورشکستگی پدربزرگ می‌انجامد و بر اثر فشار طلبکاران که مغازه را توقیف می‌کنند، همراه او می‌گریزد. این دو مدتها از ترس گرفتار شدن، از این سو به آن سو سرگردان و آواره می‌مانند تا سرانجام به کلبه محقری در کنار کلیسایی پناه می‌برند، اما محرومیت و رنج و سرشکستگی، دخترک را از پای درمی‌آورد و به مرگ می‌کشاندش، چیزی نمی‌گذرد که پدربزرگ نیز به او می‌پیوندد. دیکنز موجود پاک و باصفا و فداکاری را پیش چشم می‌گذارد که در دنیایی نفرت‌انگیز به رنج و مرگ محکوم می‌گردد، دنیایی که در آن روابط عمیق انسانی رو به انهدام گذارده و روش استثماری و سرمایه‌داری دوزخی مرگبار پدید آورده است. رمان تاریخی "بارنبی راج" Barnaby Rudge (1841) درباره شورشهای ضدپاپ در 1780 قرار دارد. دیکنز در 1840 به امریکا سفر کرد و انتظار داشت که در این سرزمین، با دموکراسی واقعی روبرو شود، اما برخلاف امیدهایش به اصول برده‌فروشی و ستمگری‌ و سودجویی‌ و اموری که به کلی با حقوق فردی مغایرت داشت، برخورد و در بازگشت به انگلستان "یادداشتهای امریکایی" American Notes را در 1842 و "ماجراهای زندگی مارتین چزلویت" The Life and Adventures of Martin Chuzzlewit را در 1844 انتشار داد که هجوی تند و نیرومند از ریاکاری و تسلط اهریمنی پول بر عالم انسانیت و خودخواهی در زندگی امریکایی بود. دیکنز در 1845 به ایتالیا سفر کرد، بر سر راه به پاریس رفت و با پذیرایی گرمی روبرو شد، اما این سفر او را از وضع اجتماعی کشورش منصرف نکرد.

 

در ایتالیا رمان "سرود نوئل" A christmas Carol را نوشت که در 1843 منتشر شد و اشاره‌ای صریح به عصیان جامعه بود. کتاب‏، موفقیت چشمگیری به دست آورد. دیکنز پس از گذراندن دوره‌ای ملالت‌بار از نو به رمان بزرگی دست زد که در زمینه تحلیل روانی و اخلاقی بشر پیشرفت آشکاری را نشان می‌داد. رومان "دامبی و پسر" Dombey and Son (1848) مکافات خودپسندی و سرمایه‌داری نامعقول و سرشار از قساوت و کینه‌وری را در زندگی اشرافی قدیم نشان می‌دهد. دیکنز مدتی خارج از انگلستان به سر برد و از دور ناظر انقلابی بود که در کشورش در شرف تکوین بود. "نامه‌ها" Letter  این دوره از زندگی او را نشان می‌دهد. دیکنز که سراسر عمر را در وسوسه کودکی می‌گذراند، در 1849 رمان "دیوید کاپرفیلد" David Copperfield را منتشر کرد، که نوعی زندگی‌نامه نویسنده است و به صورت اول شخص مفرد نقل شده و از نظر خود او بر سایر آثارش رجحان یافته است. کمتر اثری مانند دیوید کاپرفیلد توانسته است تا این حد از نزدیک حوادث واقعی و تکان دهنده زندگی کودک بینوایی را تجسم بخشد.

 

دیوید کاپرفیلد شاهکار دیکنز است و به طور کامل محاسن و معایب او را در پرده نقاشی ستایش‌انگیزی ترسیم می‌کند. داستان "خانه غمزده" Bleak House (1853) هجو تند و نیرومندی است از اشتباهات قضایی و مخارج گزاف و خانه خراب‌کن دادگاهها که به ورشکستگی و مرگ قهرمان کتاب و عده دیگری از اشخاص داستان منجر می‌گردد. دیکنز از طرفی انسانی دموکرات به شمار می‌آمد و از طرفی تحت تأثیر عقاید خرافی طبقه خویش قرار داشت. این تضادها سرچشمه رمان "روزگار سختی" Hard Times (1854) گشت که وضع دشوار کارگران و ارتباط آنان با کارفرمایان و رفتار غیرانسانی را که مولود زندگی صنعتی است، پیش چشم می‌گذارد. در 1855 دختری که روزی عشق دیکنز را در جوانی به علت فقر و بینوایی رد کرده بود، بار دیگر در زندگی او ظاهر می‌شود، به او نامه می‌نویسد و دیکنز با او قرار ملاقات می‌گذارد، اما از دیدن زنی چاق و اطواری که جای آن دختر زیبا و دلفریب را گرفته بود، سرخورده می‌شود و از این دیدار مسخره‌آمیز برای نوشتن کتاب "دوریت کوچولو" Little Dorrit مایه می‌گیرد. این کتاب (1857) مانند معمول بر زمینه کشمکشی روانی و اجتماعی قرار داشت، همچنین مبارزه‌ای را بر ضد عوامل مخرب دموکراسی و ویران‌کننده مذهب و امور دیگر نشان می‌داد. در 1857 دیکنز به هنرپیشه جوانی برخورد به نام "الین ترنان" Ellen Ternan و چنان عشقی از او در دل گرفت که از رعایت آداب و رسوم چشم پوشید، از همسرش با ده فرزند جدا شد و با الین که در واقع علاقه‌ای به او نداشت، زندگی مشترکی پیش گرفت و از بی‌وفایی او رنج بسیار برد.

 

                               

 

این رنج در کتاب "آرزوهای بزرگ" Great Expectations در سه جلد (1861) و "دوست مشترک ما" Our Mutuel Friend (1865) منعکس می‌شود که نمودار خطوط برجسته و تازه‌ای از عواطف و ارتباط نویسنده با زن است. دوست مشترک ما آخرین اثر کامل دیکنز است. پس از آن فعالیت شگرف و چرخ گردنده وجود او ناگهان از کار بازایستاد و به صورت دیگری خودنمایی کرد. به نوبت این مجله یا آن مجله را اداره می‌کرد. کتاب "اسرار ادوین درود" The Mystery of Edwin Drood در 1870 نوشته شد که به سبب مرگ نویسنده ناتمام ماند.

 

شیوه واقع‌بینی و واقع‌نگاری دیکنز لحنی پرجاذبه و مردم‌پسند دارد. سبک نوشته‌هایش نافذ، مطایبه‌آمیز، عرفانی،انسانی و خیال‌انگیز است که از زندگی خصوصی وی تأثیر پذیرفته است. ساختمان داستانهای دیکنز در وهله اول به نظر عجیب می‌آید، موضوعها متفاوت و گسترده است. در آغاز هرداستان دو یا سه نکته پرتحرک بی‌هیچ ارتباط آشکاری به چشم می‌خورد. اشخاص تازه و فراوان بلاانقطاع از گوشه و کنار وارد صحنه داستان می‌شوند، اما قدرت عظیم و خلاقه دیکنز پرده‌های نقاشی وسیعی از زندگی پیش چشم ما می‌گسترد که همه چیز را نیرومند و جاندار می‌سازد و در همه آنها ذوق نمایشی فراوان دیده می‌شود. هیچ نویسنده انگلیسی نتوانسته است چون دیکنز دنیایی گوناگون با خصوصیتهای متمایز از بیرحمی و رنج و مسخرگی بسازد یا مانند او چنین قانع‌کننده بی‌عدالتی‌ها و ستمگریهایی که از طرف اشخاص بزرگ بر کودکان وارد می‌شود، در نظر مجسم کند. دیکنز محبوبترین و به قول عده‌ای بزرگترین نویسنده انگلستان است.


ارتیاط روحی با چارلز دیکنز

چارلز دیکنز در سال ۱۸۷۰ بدرود حیات گفت و برای همیشه علاقه مندان خود را تنها گذاشت . این در حالی بود که اخرین داستان خود را بنام " اوودین دروود" هنوز به پایان نرسانده بود . هنگامیکه مرگ می اید کاری به رمان و داستان ندارد برای او نام ها و مقام ها معنا ندارد . اما این داستان به شکل عجیبی نوشته شد و بپایان رسید . بین سالهای ۱۸۷۲ و ۱۸۷۳ یک آمریکائی بنام " ت . ب . جیمس " از طریق مکاتبه مخصوص و با کمک یک واسطه روحی توانست با روح چارلز دیکنز ارتباط برقرار کرده و کتاب نیمه تمام او را بپایان برساند . این کتاب در ۱۲۰۰ صفحه در سال ۱۸۷۴ انتشار پیدا کرد , نکته جالب این بود که تمام ادیبان  و نویسندگانی که با سبک نویسندگی چارلز دیکنز اشنا بودند, همه باور کردند که این داستان توسط خود چارلز دیکنز بپایان رسیده , حتا یکی از دوستان او در مصاحبه ای گفت : روزی با  چارلز دیکنز درباره داستانی که داشت می نوشت, صحبت میکردیم . او خلاصه ای از آنچه را که در ذهنش بود برایم بازگو کرد .  من با خواندن این کتاب با اطمینان میگویم : این همان داستانی است که اگر خود دیکنز زنده بود مینوشت !! این کتاب تا امروز بارها تجدید چاپ شده و نام واسطه روحی او در مقدمه کتاب برای همیشه نقش بسته!!

 

 


الیور تویست به روایت چارلز دیکنز (1870-1812 م )

الیور تویست در واقع ادعا نامه ای است که چارلز دیکنز علیه فساد آن روز انگلستان می نویسد." (چهره های درخشان.ج-2) داستانی که در آن نه تنها فساد اجتماعی که رذالت انسان های آن عصر و پاکی نهان در لایه های گم شده جامعه به وضوح مشهود است. روایت دیکنز با تولد غریبانه الیور و مرگ مادرش آغاز می شود و سپس به زندگی سخت او در نوان خانه می پردازد، دیکنز با ایجاد فضای واقعی یک نوان خانه و اتفاقات آن سعی می کند رنجی که کودکانی نظیر الیور می برند را به تصویر بکشد. سپس الیور که به غذای کم نوان خانه اعتراض دارد فروخته می شود ابتدا به یک دودکش پاک کن و سپس به یک خانواده، سخت گیری ها و اهانت های آن خانواده موجب فرار او به لندن می شود. در لندن است که اصل ماجرا آغاز می شود. الیور با دارودسته ی فاگین آشنا می شود و پیش از آن که مانند آن ها به دزدی مشغول شود به اشتباه دستگیر می شود و نزد شاکی خود آقای برانلو که به اشتباه خود پی می برد می ماند اما فاگین و سایکس که دزدی جوان و هم دست فاگین است او را می ربایند و دوباره سعی می کنند الیور را مجبور به دزدی کنند. اما این ظاهر ماجرا است : مانکس که برادر ناتنی الیور است با فاگین که که دیکنز بیش تر از او با نام "یهودی" و "یهودی بد ذات" یاد می کند هم دست شده اند. بر اساس وصیت پدر الیور و مانکس، الیور تنها در حالتی از پدر سهم می برد که فردی درست کار باشد. مانکس فاگین را مامور کرده تا از الیور دزدی بی سروپا بسازد. دیکنز با روایت این داستان و نشان دادن ذات پاک الیور سعی در رساندن این پیام دارد که جامعه به تنهایی نمی تواند حتی در سخت ترین شرایط یک روح و وجدان پاک را به تباهی بکشد. داستان با دستگیری فاگین و سایکس که به قتل نانسی که قصد کمک به الیور را دارد، و سپس اعدام فاگین و مرگ سایکس در خال فرار به پایان می رسد. چند خط پایانی داستان را از قلم دیکنزبرای شما روایت می کنم:

" فاگین خیلی زود به سزای اعمالش رسید . او را محاکمه کردند و بخاطر جنایتهای بی شماری که کرده بود محکوم به اعدام شد. وقتی در انتظار عاقبت دردناک خود در زندان بود ، الیور همراه آقای براونلو به دیدنش رفت .یهودی که از فرط ترس چیزی به دیوانگی اش نمانده بود برای آنکه شاید در آخرین لحظات بتواند با چاپلوسی دل الیور را بدست بیاورد و از او کمک بخواهد ، محل اختفای نامه ی پدر ایور به مادرش را آنها گفت ...این دیدار ، برای الیور ، دیداری وحشتناک و در عین حال بیاد ماندنی بود. آقای برانلو او را آورده بود تا با چشمان خود ، وحشت و خفتی را که یهودی به آن دچار شده بود ، ببیند . و هرگز فراموش نکند که پایان کار جنایتکاران و آنها که بخاطر منافع خود با جان و مال مردم بازی میکنند ، چیست !
فردای آن روز ، نزدیک سپیده ، فاگین را از سلولش بیرون آوردند ودر حضور عده ای از مردم شهر به دار آویختند."
این کلمات عینا ترجمه ی جملات دیکنز در کتاب الیور است. از همین بخش پایانی می توان باید نگاه دیکنز به شخصیت منفری که خود خلق کرده بود یعنی فاگین را در یافته باشید : پیرمردی یهودی، مزور، طماع، که به خاطر منافع خویش زندگی الیور را به بازی گرفته بود ...

تبریک تبریک تبریک

مددمددمدد

ولادت با سعادت امام سجاد (ع) سید ساجدین به درگاه خدا را به شما تبریک و تحنیت عرض می کنم.

 

مددمددمدد

تبریک

ولادت با سعادت حضرت ابوالفضل (ع) را به شما تبریک می گویم.

تبریک ولادت باسعادت امام حسین (ع)

یا امام رضایا امام رضایا امام رضا

 

ولادت با سعادت سومین اختر تابناک آسمان امامت را به شما و همه مسلمانان جهان تبریک و تحنیت عرض می نمایم.

 

یا امام رضایا امام رضایا امام رضا

ع6

 

امام حسین فرزند دومین امام علی و حضرت زهرا علیه السلام است . آن حضرت در شهر مدینه به روز سوم شعبان (مصباح المتهجد/758) از سال سوم ( کافی 4638) یا پنجم شعبان از سال چهارم هجرت (ارشاد / 198) دیده به جهان گشود . کنیه ایشان ابوعبدالله و از جمله لقبهایشان رشید - طیب - وفی - زکی - مبارک - سبط و سید آمده است ( کشف الغمه 216/2 ) آن حضرت شش ماه و ده روز با برادر مهترش امام حسن علیه السلام فاصله سنی داشت و مراحل رشد و نمو خویش را مدت کمتر از هفت سال در مصاحبت با رسول الله صلی الله علیه و آله و سی سال در کنار امیرالمومنین و ده سال با امام حسن علیهما السلام گذراند. ( تاریخ اهل البیت /76) و به سال 49 یا 50 هجری پس از شهادت مظلومانه امام حسن علیه السلام امامت شیعیان را بر عهده گرفت .( کافی 461/1 و 462 امامت آن حضرت مقارن با حکمرانی معاویه بود و از آنجا که امام حسن علیه السلام با او صلح کرده بود ایشان نیز همان روش و سیره را ادامه داد . چه با مجاهدتهای امام حسن علیه السلام حق و باطل برای مسلمانان شناخته شده بود و اصل اسلام در خطر جدی قرار نداشت . خطر از آنجا آغاز شد که معاویه به سال 59 هجری تصمیم گرفت پسرش یزید را به عنوان خلیفه پس از خود تعیین کند و برای اطمینان از وقوع چنین امری بر آن شد که در زمان حیات خود از مردم برای او بیعت بگیرد .معاویه خود نخستین کسی شد که با پسرش یزید دست بیعت داد . ( مروج الذهب 36/3 و 37 ابن سعد در طبقات می نویسد : حسین بن علی بن ابیطالب از جمله اشخاصی بود که با یزید دست بیعت نداد . وی می افزاید : با مرگ معاویه در سال 60 هجری پسرش یزید بر مسند خلافت تکیه زد و مردم با وی بیعت کردند. آن گاه یزید با ارسال نامه ای به حاکم مدینه نوشت : مردم را فراخوان و از آنان بیعت گیر . و از بزرگان قریش آغاز کن و نخستین آنان حسین بن علی باشد ( تراثنا ش 164/10  چون حاکم مدینه از امام حسین علیه السلام بیعت خواست حضرتش در پاسخ گفت : ما خاندان نبوت و معدن رسالتیم . و یزید فاسق میگسار و آدم کش است . و مثل من با مثل او بیعت نکنند . و در سخنی دیگر فرمود : و بر اسلام سلام باد آنگاه که این امت به حاکمی چون یزید مبتلا شود و غیره . مسعودی مینویسد : یزید مردی عیاش بود . پرندگان شکاری و سگ و میمون و یوز نگه میداشت و میگساری می کرد . . . و در ایام وی غنا در مکه و مدینه رواج یافت و لوازم لهو و لعب به کار رفت و مردم آشکارا میگساری می کردند  .

و درباره رفتار او با رعیت می گوید : فرعون در کار رعیت از او عادل تر و در کار خاصه و عامه مردم خویش منصف تر بود . ( مروج الذهب 77/3 و 78

امام حسین علیه السلام چون اوضاع مدینه را واژگونه یافت درنگ در آن شهر مقدس را جایز ندانست و در روز یکشنبه دو روز مانده به آخر رجب از سال 60 هجری به اتفاق اهل بیت و یاران خود راهی مکه شد . ( ارشاد / 201

آن حضرت هدف از خروج خویش را در وصیتی به برادرش محمد بن حنفیه چنین بیان فرمود : حقیقت آنکه من از روی سرمستی و گردنکشی و فساد و ظلم خارج نشده ام و جز این نیست که خارج شدم برای اصلاح در امت جدم صلی الله علیه و آله . اراده دارم امربه معروف و نهی از منکر کنم و مطابق سیرت جدم و پدرم علی بن ابیطالب علیه السلام رفتار کنم و غیره

امام حسین علیه السلام به فاصله 5 روز در شب جمعه سوم ماه شعبان به مکه معظمه وارد گردید . ( ارشاد / 202

*          *         *

چون مردم کوفه در عراق از مرگ معاویه و امتناع امام حسین علیه السلام از بیعت یزید اطلاع یافتند نامه های فراوان در پشتیبانی از امام حسین علیه السلام امضاء کردند و حضرتش را به کوفه فراخواندند . آنان نوشتند : ما در انتظار تو با کسی بیعت نکرده ایم و در راه تو آماده جانبازی هستیم و بخاطر تو در نماز جمعه و جماعت دیگران حاضر نمی شویم . امام حسین علیه السلام در پاسخ به درخواستهای مردم کوفه مسلم بن عقیل را در نیمه ماه مبارک رمضان به جانب کوفه روانه کرد . و به او گفت : نزد مردم کوفه برو . اگر آنچه نوشته اند حق باشد مرا خبر ده تا به تو ملحق شوم . مسلم به روز پنجم شوال وارد کوفه شد چون خبر ورودش انتشار یافت 12000 کسب و بقولی 18000 نفر با او بیعت کردند . وی این مطلب را به امام حسین علیه السلام گزارش داد و از آن حضرت خواست به کوفه بیاید . اخبار کوفه به یزید رسید . وی در اولین عکس العمل نعمان بن بشیر حاکم کوفه را عزل و بجای او عبید الله بن زیاد را نصب کرد ( مروج الذهب 66/3 ) و به او فرمان داد که مسلم بن عقیل را به قتل برساند . ( تاریخ طبری 258/4 ) و از طرفی مزدوران خود را بسیج کرد تا امام حسین علیه السلام را در شهر مکه غافلگیر کرده ازمیان بردارد چون امام علیه السلام از توطئه سوء قصد به جان مبارکش آگاهی یافت از سر حفظ حرمت و قداست بیت الله الحرام مناسک حج را به اضطرار پایان برد و به روز هشتم ذی حجه از سال 60 هجری مکه را به قصد عراق وداع گفت . ابن عباس بعد از واقعه کربلا در نامه اش به یزید می نویسد : هرگز فراموش نخواهم کرد که حسین بن علی را از حرم پیامبر خدا ( ص ) به حرم خدا طرد کردی و آن گاه مردانی را پنهانی بر سر او فرستادی تا غافلگیر او را بکشند . سپس او را از حرم خدا به کوفه راندی وترسان و نگران از مکه بیرون شد با اینکه در گذشته و حال عزیزترین مردم بطحا بود و اگر در مکه اقامت میگزید و خونریزی در آن را روا می شمرد از همه مردم مکه و مدینه در دو حرم بیشتر فرمان برده می شد. لیکن او خوش نداشت که حرمت خانه و حرمت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را حلال شمارد. و بزرگ شمرد آنچه را که تو بزرگ نشمردی از آنجا که در نهان مردانی در پی او به مکه فرستادی تا در حرم با او بجنگند. عبید الله با حیله و تزویر مسلم بن عقیل و پناه دهنده او هانی بن عروه را در کوفه به طرز دلخراشی به شهادت رساند . ( تاریخ طبری 300/4 ) و از آنجا که می دانست امام حسین علیه السلام رو به شهر کوفه می آید سپاهی به سرکردگی حر بن یزید ریاحی برای زیر نظر گرفتن سپاه آن حضرت به منطقه قادسیه گسیل کرد . حربن یزید در محلی به نام شراف با امام حسین علیه السلام روبرو شد و سخنانی بینشان رد و بدل گردید. آن حضرت نامه های اهل کوفه را که دو خرجین بود به حربن یزید عرضه کرد و دعوت آنان را خاطرنشان ساخت و راه خود را ادامه داد . . . تا آنکه به روز دوم محرم سال 61 هجری به ناحیه نینوا وارد شد

در این زمین بود که ابن زیاد در رسید و نامه ای به حربن یزید تسلیم کرد . متن نامه این بود : آن گاه که این نامه تو را رسد و فرستاده ما پیش تو آید بر حسین سخت گیر و او را در بیابانی فرود آر که نه دژ در آن باشد و نه آب

حربن یزید در اجرای دستور ابن زیاد کاروان امام حسین علیه السلام را در نقطه ای به نام کربلا متوقف کرد . فردای آن روز عمر بن سعد فرستاده عبید الله بن زیاد نیز با چهار هزار جنگجو وارد شد . شایان گفتن است که حربن یزید پیش از شهادت امام حسین علیه السلام از کرده خود اظهار پشیمانی و توبه کرد و در جرگه یاران آن حضرت به درجه رفیع شهادت نائل آمد . عمر بن سعد سه روز مانده به عاشورا پانصد سواره بر کرانه فرات مامور کرد تا کاروان حسینی به آب دسترسی نداشته باشد. ( تاریخ طبری 311/4 و 312 ) و روز نهم محرم تاسوعا  امام حسین علیه السلام و اصحابش به طور کامل در حلقه محاصره دشمن واقع شدند و دشمن یقین کرد که دیگر برای آن حضرت یاوری نخواهد آمد . عصر تاسوعا دستور حمله و آغاز جنگ از جانب دشمن صادر گردید

امام حسین علیه السلام چون تحرکات دشمن را بدید برادرش عباس بن علی علیهما السلام را فرمود : سوارشو - جانم به فدایت ای برادر - تا آنان را دیدار کنی و بگویی : شما را چیست و چه در سر دارید ؟! و غیره

حضرت عباس علیه السلام با آنان به مذاکره پرداخت و آنان پذیرفتند که حمله را تا فردا به تعویض اندازند .  سر انجام آن فردا ( عاشورا ) فرارسید

عمربن سعد با سی هزار جنگجو حمله را آغاز کرد . ( امالی الصدوق / 101 و 374 ) و سپاه امام حسین که 32 سواره و 40 پیاده بودند ( کامل ابن اثیر 560/2 ) مردانه در برابر حملات ایستادند و شجاعانه جنگیدند و کشتند و کشته شدند . هر کس از یاران آن حضرت شهادت می یافت جای خالیش پیدا بود ولی سربازی که از سپاه یزید بر خاک می افتاد سربازی دیگر جایش را می گرفت

جنگ همچنان به راه خود ادامه می داد تا بدانجا که اصحاب امام حسین علیه السلام همگی کشته شدند . در این هنگام نوبت به خاندان حضرتش رسید . اولین کس از آنان که پای در میدان گذارد پسر مهترش علی اکبر بود. ( تاریخ طبری 341/4 ) و به دنبال او دیگر کسان امام حسین علیه السلام از جمله فرزندان امام علی و امام حسن علیهما السلام و جعفر طیار و عقیل به میدان رفتند و پس از رزمی دلاورانه شهد شهادت به کام ریختند . و عباس بن علی علیهما السلام هم که به قصد آب آوردن نبرد خویش را آغاز کرده بود مورد هجوم دشمن واقع شد و هستی خویش را فدای حسین علیه السلام ساخت

حساسترین لحظه عاشورا آن هنگام بود که عزیز زهرا و جگر گوشه مصطفی بی یار و یاور باقی ماند و دشمن از هر سو به حضرتش حمله آورد و غیره

حجاج بن عبدالله که خود در صحنه حاضر بود می گوید : به خدا هرگز شکسته ای را ندیده بودم که فرزند و کسان و یارانش کشته شده باشند و چون او ثابت قدم و آرام خاطر باشد . . . خدا پیش از او و پس از او کسی را همانندش ندیدم . وقتی حمله می برد پیادگان از راست و چپ او همچون بزغالگان از حمله گرگ فراری می شدند

همو اضافه می کند : به خدا در این حال بود که زینب دختر فاطمه به طرف آن حضرت آمد . . . در این وقت عمر بن سعد نزدیک حسین رسید . زینب به او گفت : آیا ابو عبدالله کشته می شود و تو نگاه می کنی !؟

گوید : گویی اشکهای عمر را می بینم که بر دو گونه و ریشش روان بود . وروی از زینب بگردانید . . . ( تاریخ طبری 245/4

برای امام حسین علیه السلام شش ( ارشاد / 253 ) یا نه ( تاریخ اهل البیت / 102 ) یا ده ( کشف الغمه 250/2 ) فرزند از مادران مختلف شمرده اند که از آن فرزندان علی اکبر و عبدالله شیر خوار ( علی اصغر ) در کنار پدر به شهادت رسیدند و امام سجاد علیه السلام پیشوای چهارم شیعیان گردید .

 

 

 

احتمال وجود سیارات مشابه زمین

یک مطالعه تازه نتیجه گیری کرده است که سیارات مشابه زمین که حول سایر ستاره ها می گردند احتمالا بسیار متداول تر از آن هستند که تصور می شد.

اکثر قریب به اتفاق سیاراتی که تاکنون در اطراف سایر ستاره ها کشف شده اند از نوع غول های گازی مانند مشتری یا کیوان هستند که این به دلیل ضعف تکنیک های کنونی برای یافتن کرات کوچکتر در نقاط دور دست است.

اما تحلیلی توسط دانشمندان در آمریکا نشان می دهد که یک سوم این منظومه های حاوی سیارات غول پیکر همچنین ممکن است حاوی سیاراتی مانند زمین باشند.
جزئیات این تحقیق در تازه ترین شماره مجله “ساینس” چاپ شده است.
منطقه مسکونی

محققان به سرپرستی شان ریموند از دانشگاه ایالتی کلورادو در بولدر مهاجرت غول های گازی در منظومه های درحال شکل گیری را با کامپیوتر شبیه سازی کردند.

آنها کار را با بیش از هزار جرم مجازی به اندازه ماه از جنس سنگ و یخ آغاز کردند و در حدود 200 میلیون سال تکامل سیاره ای را شبیه سازی کردند.

این تیم نتیجه گیری کرد که از هر سه منظومه شناخته شده تقریبا یکی می تواند حاوی سیارات مشابه زمین در مناطق قابل سکونت منظومه یعنی در مدارهای دورتر از مشتری های داغ باشد.

ناحیه قابل سکونت منطقه ای از منظومه است که نه خیلی داغ است و نه خیلی سرد به طوری که آب در سطح کره نه بخار می شود و نه منجمد، و می تواند درحالت مایع باقی بماند.

آوی مندل به سایت خبری بی بی سی گفت: “شبیه سازی های ما نشان می دهد که می توانید یک سیاره غول پیکر را همانجا که مشتری در منظومه ما قرار دارد شکل بدهید و آن را به بخش های داخلی تر منظومه به حرکت در آورید. سیاراتی مانند زمین هنوز می توانند در خارج از آن (بیرون مدار غول ها) شکل بگیرند - البته به شرطی که خیلی به سیارات غول پیکر نزدیک نشوند.”

“اگر خیلی نزدیک شوید، غول گازی مواد را به سمت بیرون پراکنده خواهد کرد. اما اگر به اندازه کافی دور باشید، مواد (موجود در دیسک) می توانند به کرات بدل شوند.”

این محققان می گویند که سیارات مشابه زمین در مناطق قابل سکونت در حضور مقدار زیادی آب شکل می گیرند.

اگر این نظریه درست باشد در آن صورت احتمال آنکه سیارات شبیه به زمین - که در مناطق قابل سکونت دور می زنند - پوشیده از اقیانوس ها باشند بیشتر می شود؛ که همه عناصر ضروری برای پیدایش حیات را فراهم می آورد.

دکتر ریموند گفت: “ما اکنون فکر می کنیم که دسته تازه ای از سیارات پوشیده از اقیانوس ها - و احتمالا قابل سکونت - در منظومه های شمسی بی شباهت به منظومه ما وجود دارند.”

شبیه سازی ها همچنین نشان داد که کرات سنگی موسوم به “زمین های داغ” اغلب در داخل مدار مشتری های داغ شکل می گیرند.

تیمی از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی قبلا یک چنین نمونه ای را یافته است که به فاصله فقط 5/3 میلیون کیلومتر از ستاره مرکزی دور می زند. فاصله زمین از خورشید 150 میلیون کیلومتر است.

این مطالعه بر نوعی از منظومه ها متمرکز است که حاوی به اصلاح “مشتری های داغ” هستند. این اجرام غول پیکر به فاصله خیلی کم از ستاره مرکزی می گردند - در مواردی حتی نزدیکتر از عطارد (تیر) به خورشید.

تکنیکی که هم اکنون از آن برای یافتن سیارات دوردست استفاده می شود در واقع وجود آنها را به طور غیرمستقیم با ردیابی تاثیر جاذبه این اجرام بر ستاره مرکزی استنباط می کند. به همین دلیل احتمال یافتن سیارات غول پیکری که نزدیک به ستاره مادر می گردند بیشتر است چرا که اثر جاذبه آنها بسیار مشخص تر است.

تصور می شود این مشتری های داغ به هنگام تشکیل منظومه به سمت ستاره مرکزی کشیده شده باشند.

در این مرحله، منظومه ای که درحال تکامل است، آکنده از سیارک ها، اجرام یخی و سنگی و گاز در “صفحه (دیسک) پیش سیاره ای” است.

یک غول گازی که در داخل این صفحه قرار داشته باشد تلاطم زیادی در آن ایجاد می کند. اما اینکه این پدیده دقیقا چگونه بر تکامل منظومه اثر می گذارد موضوع بحث و اختلاف نظر است.

در گذشته محققان پیشنهاد کرده اند که مهاجرت غول های گازی به طرف ستاره مرکزی یا باعث می شود مواد موجود در دیسک خورده شود یا به فضای خارج پرت شود.

آوی مَندِل از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا و از نویسندگان این مقاله علمی گفت: “مسلما پراکندگی وجود دارد، اما یکی از چیزهایی که مردم تاکنون به حساب نمی آوردند گاز فشرده ای بود که در این دیسک های پیش سیاره ای وجود داشت.”

“این گاز فراهم کننده نیرویی است که باعث حرکت سیارات عظیم الجثه به طرف مرکز منظومه می شود اما همچنین از شدت پراکندگی و پخش شدن ذرات می کاهد و اجازه می دهد این خاک و خاشاک در مدار ستاره مرکزی باقی بمانند.”

“آنها در مدارهای پرهرج و مرج و اغلب بسیار پهن می مانند؛ اما معمولا اگر برای میلیون ها سال در منظومه باقی بمانند، آرام می گیرند و به مداری مدور بازمی گردند و آنجا می توانند با سایر اجرام ترکیب شوند و به شکل سیارات کامل در آیند.”یک مطالعه تازه نتیجه گیری کرده است که سیارات مشابه زمین که حول سایر ستاره ها می گردند احتمالا بسیار متداول تر از آن هستند که تصور می شد.

اکثر قریب به اتفاق سیاراتی که تاکنون در اطراف سایر ستاره ها کشف شده اند از نوع غول های گازی مانند مشتری یا کیوان هستند که این به دلیل ضعف تکنیک های کنونی برای یافتن کرات کوچکتر در نقاط دور دست است.

اما تحلیلی توسط دانشمندان در آمریکا نشان می دهد که یک سوم این منظومه های حاوی سیارات غول پیکر همچنین ممکن است حاوی سیاراتی مانند زمین باشند.
جزئیات این تحقیق در تازه ترین شماره مجله “ساینس” چاپ شده است.

این مطالعه بر نوعی از منظومه ها متمرکز است که حاوی به اصلاح “مشتری های داغ” هستند. این اجرام غول پیکر به فاصله خیلی کم از ستاره مرکزی می گردند - در مواردی حتی نزدیکتر از عطارد (تیر) به خورشید.

تکنیکی که هم اکنون از آن برای یافتن سیارات دوردست استفاده می شود در واقع وجود آنها را به طور غیرمستقیم با ردیابی تاثیر جاذبه این اجرام بر ستاره مرکزی استنباط می کند. به همین دلیل احتمال یافتن سیارات غول پیکری که نزدیک به ستاره مادر می گردند بیشتر است چرا که اثر جاذبه آنها بسیار مشخص تر است.

تصور می شود این مشتری های داغ به هنگام تشکیل منظومه به سمت ستاره مرکزی کشیده شده باشند.

در این مرحله، منظومه ای که درحال تکامل است، آکنده از سیارک ها، اجرام یخی و سنگی و گاز در “صفحه (دیسک) پیش سیاره ای” است.

یک غول گازی که در داخل این صفحه قرار داشته باشد تلاطم زیادی در آن ایجاد می کند. اما اینکه این پدیده دقیقا چگونه بر تکامل منظومه اثر می گذارد موضوع بحث و اختلاف نظر است.

در گذشته محققان پیشنهاد کرده اند که مهاجرت غول های گازی به طرف ستاره مرکزی یا باعث می شود مواد موجود در دیسک خورده شود یا به فضای خارج پرت شود.

آوی مَندِل از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا و از نویسندگان این مقاله علمی گفت: “مسلما پراکندگی وجود دارد، اما یکی از چیزهایی که مردم تاکنون به حساب نمی آوردند گاز فشرده ای بود که در این دیسک های پیش سیاره ای وجود داشت.”

“این گاز فراهم کننده نیرویی است که باعث حرکت سیارات عظیم الجثه به طرف مرکز منظومه می شود اما همچنین از شدت پراکندگی و پخش شدن ذرات می کاهد و اجازه می دهد این خاک و خاشاک در مدار ستاره مرکزی باقی بمانند.”

“آنها در مدارهای پرهرج و مرج و اغلب بسیار پهن می مانند؛ اما معمولا اگر برای میلیون ها سال در منظومه باقی بمانند، آرام می گیرند و به مداری مدور بازمی گردند و آنجا می توانند با سایر اجرام ترکیب شوند و به شکل سیارات کامل در آیند.

انوشه انصاری افتخار ایرانیان!

نقدی بر تعریفهای غیر منطقی نشریات و رسانه های کشور از انوشه انصاری.

گرچه خبر قدیمیه ولی ارزش خوندن رو داره.


صبح که از خواب بیدار می شوی اولین خبر روزنامه ها تو را به آسمان می برد: «یک بانوی ایرانی به عنوان اولین زن فضانورد به فضا رفت». با دیدن این خبر احساس غرور و شادی می کنی از اینکه باز هم نام ایران در جهان می درخشد.

همانطور که متن خبر را می خوانی متوجه می شوی که این سفر که 20 میلیون دلار هزینه دارد سفری تحقیقاتی نیست و انوشه انصاری میلیاردر ایرانی مقیم آمریکا به همراه دو نفر دیگر به عنوان دومین گروه گردشگران فضایی از زمین خارج می شوند. همان لحظه به یاد دوندگی های چند ماهه ات برای گرفتن وام ازدواج و زیرپا گذاشتن تمام آژانس های کاریابی برای استخدامت می افتی و مقایسه می کنی با هزینه سفر انوشه انصاری که تنها قسمت کوچکی از دارایی های اوست. به گوشه ای می روی و با خود حساب می کنی که اگر او به فضا نمی رفت با احتساب وام های یک میلیونی متداول- که با برکت پارتی حاصل می شود- می توانست ازدواج 18500 ایرانی را تسهیل کند. اگر انوشه انصاری از تصمیمش منصرف می شد، می توانست با متوسط 12 میلیون تومان برای هر نفر 1542 خانواده ایرانی را صاحبخانه کند. انوشه انصاری به فضا رفت در حالی که شاید می توانست برای 3700 نفر بیکار سرمایه پنج میلیونی فراهم کند. او در حالی زمین را ترک گفت که می توانست کمک هزینه تحصیلی حدود 925000 دانش آموز یا 185000 دانشجو را فراهم کند که شاید از بین این ها دانشمندان بزرگی به جهان معرفی می شدند. هنگامی که انوشه انصاری از جو زمین آزاد شد هزاران نفر زندانی چک در زمین منتظر آزادی خود بودند. او در حالی از فضا به زمین نگاه می کرد که اگر آن پایین بود، نه میلیون و سیصد هزار نفر می توانستند یک شب سیر بخوابند. او وقتی عازم سفر 8 روزه خود شد شاید نمی دانست که هزینه سفرش معادل درآمد 206 معلم طی 30 سال خدمت دائم است یعنی 8 روز گردش فضایی برابر با 2255700 روز انسان سازی
.

به هر حال انوشه انصاری به فضا رفت و انوشه های زیادی هنوز روی زمین اند و نسبت به خیلی چیزها بی تفاوت اما نکته ای که او را متمایز از بقیه جلوه داد بزرگ کردن و تحسین این سفر و علمی جلوه دادن آن به دروغ در برخی رسانه های کشورمان بود که هیچ توجیهی نداشت
.

انوشه انصاری گفته بود من به فرهنگ ایرانی علاقه دارم در حالی که آن را نمی شناخت چون در 15 سالگی از ایران خارج شده بود و نمی دانست فرهنگ ایرانی، فرهنگ سرمایه داری غرب نیست بلکه فرهنگ «بنی آدم اعضای یکدیگرند» است. انوشه انصاری با خود قرآن را به فضا برد و مظلومیت و مهجور بودن قرآن دوباره به همه ثابت شد چون هزاران سال پیش قرآن سرنیزه رفت و اکنون به فضا.

او از آن بالا خیلی چیزها را دید و خیلی ها را هم نه. او به زمین نگاه می کرد اما بچه هایی را نمی دید که چشم به آسمان دوخته اند و برای فراموشی گرسنگی شان ستاره ها را می شمارند. شاید هم سفینه حامل او را هم شمرده باشند. او مردمانی را هم ندید که چشم به آسمان دوخته اند و به دنبال سفینه او نمی گردند بلکه زیر لب زمزمه می کنند
:

«
و نُریدُ اَن نَمُنَّ علی الذین استُضعِفوا فی الاَرض و نجعلهُم ائِمّه و نجعلهُم الوارثین»

منبع:سایت دوستان

توضیحات تکمیلی:

البته باید عرض کنم که انوشه خان حق دارد هر طور که می خواهد از پول خودش استفاده کند و به کسی هم ربطی ندارد که ایشان به فضا می رود یا نه.بحث سر این است که اینچنین افرادی متاسفانه حتی یک بیستم ثروت عظیم خود را برای فقرا خرج نمی کنند. و عیاشی و یللی تللی خودشونو به انساندوستی ترجیح می دهند.بر فرض محال هم اگر احیانا همچین کاری کردند جز برای منم منم و کسب شهرت و تبلیغات برای کمپانیهایشان دلیل دیگری ندارد.اگر آنها حتی یک دهم پولشان رو به کمک به فقرا و فعالیتهایی از این قبیل اختصاص می دادند وضع دنیا خیلی بهتر از این می شد.مگر نه؟

تبریک تبریک تبریک

 

مددمددمددمدد

فرا رسیدن مبعث پیامبر مهر و رحمت حضرت محمد مصطفی(ص) را به شما و همه مسلمانان جهان تبریک عرض می کنم.

 

مددمددمددمدد

تسلیت

شهادت جانگداز امام موسی کاظم (ع) را به شما تسلیت می گویم.