Iceboy

ادبیات انگلیسی.عکس.اس ام اس.مطالب علمی و ... در عرشه تایتانیک!

Iceboy

ادبیات انگلیسی.عکس.اس ام اس.مطالب علمی و ... در عرشه تایتانیک!

خواستگاری

· همیشه از خودم می پرسم دلیل این همه عـدم تفـاهـم زن و شوهـرها چیه.مگه تو خواستگاری با هـم صحبت نمی کنند؟مگه از دیدگاه های هم با خبر نمی شوند؟پس چرا این همه اختلاف بینشون به وجود میاد؟

· تا اینکه پی بردم یکی از دلایلی که باعـث این همه اختلاف میشه سوالات مضـــحک ! بله , مضـحـکی است که اونا تو خواستگاری از هـم می پرسند.مثلا:غـذای مورد علاقه شما چیه؟خورش؟من هم همین طور.به چه رنگی علاقه داری؟ اا؟سبز؟چه جالب.من هم سبز رو دوست دارم.پس ما با هم تفاهـم داریم!!!!!!

· در حالیکه این مسایل هـیچ ربطی به تفاهـم ندارند و صرفا به سلیقه های مختلف مربوط می شوند.منظور این نیست که نباید این سوالات رو پرسید.منظور این است که سوالات باید جهت دار باشند و از آنان نتیجه ای عاید شما شود.تفاهم باید در مورد کار همسر , نجابت , و... باشد نه در مورد تیمهای فـوتبال و ...!!.در اینجا من قـصد دارم به این سوالات جهـت دهـم.می توانید از این سوالات در کنار سوالات خودتان استفاده کنید.انشاالله ازدواج موفـقی داشته باشید.ولی قـبل از آن می بایستی به نکاتی توجه کنید:

·

صادق باشید.صداقت داشته باشید.

·

1.این دو نفـر برای هـرزگی و کثافـتکاری قرار نیست با هم به توافـق برسند.بحث یک عـمر زندگی مطرح است.آن هم با این مهریه های سنگین.با هم صادق باشید.منم منم و خودستایی نکنید.قـرار نیست با دروغ , شخصیت خودتون رو به گند بکشید.اگه طرف بعد از ازدواج متوجه دروغ شما شود , که حتما می شود , علاقه اش را به شما از دست می دهـد.شما که نمی خواهـید بعدها دچار کمبود محبت شوید.اگه محبت طرف رو نمی خواهید با او ازدواج نکنید.این امر فـقط برای مردها نیست.در مورد زنها هم مهم است!

·

2.خانم محترم.از ترس بی شوهـری با پسر نگون بخت ازدواج نکن.اون چه گناهی داره که زندگیش خراب شه.یه عمر محبت نبینه که چی؟که شما بهش علاقه نداشتی.از ترس بی شوهـری و متلک فامیل باهاش ازدواج کردی؟؟

·

3.آقای محترم.فـقط برای اینکه زن بگیری نرو خواستگاری.اگه میبینی زیاد دوستش نداری بیخودی اونو اسیر خودت نکن.اون بیچاره هم مثل پسرها هزار تا آرزو داره.اونو یه عـمر اسیر یه زندگی خشک و تصنعی و بی محبت نکن.

·

4.ازدواج یعنی فـقط به یک نفـر محبت کردن و از او محبت دیدن.یعنی نجابت.این گونه نیمی از دین شما کامل می شود.اگه می دونید عـــرضه حفظ نجابت رو خصوصا بعد از ازدواج ندارین و می خواهـید با دوست و همکار و همکلاسی روابط خلاف شرع داشته باشید لطفا با یکی از قـماش خودتون ازدواج کنید یا اینکه ازدواج نکنید. همسر شما عـمرش رو از تو جوب در نیاورده که حالا اونو به دست یه جوب پر از لجن بسپاره.

 

 

· و اما سوالات.

 

·

توجه داشته باشید که خواستگاری مجلس محاکمه نیست !!! بیش از حد طرف رو سوال پیچ و عصبی نکنید.سوالات را با مهربانی و احترام بپرسید.نه به گونه ای که طرف فکر کنه دارید اونو بازجویی می کنید! یادتون نره که از همان اول با توجه به اینکه هر دو باید حرف بزنید زمانبندی کنید.

·

سوالات کم اهمیت تر رو بگذارید برای وقتی که ان شاالله نامزد شدید یا عقـد کردید.رنگ و غذا و خواننده مورد علاقه و ...

 

· من به ترتیب اهمیت از دید خودم اونا رو نوشتم.شما بسته به صلاحدید خودتون می توانید در آنها یا ترتیبشان تغییراتی اعمال کنید.معمولا خواستگاری تو دو جلسه یا بیشتر برگذار بشه بهتره.برای اینکه طرفـین بتوانند واقعا به تفاهم برسند یا اینکه اگه به درد هم نمی خورند متوجه شوند.

· سوالاتی که بهتر است جلسه اول پرسیده شوند (برای هر دو جنس):

· 1.اول از همه برای اینکه بـفهمید تفاهم کلی وجود دارد یا نه: از نظر شما همسر مناسب چه ویژگی هایی دارد؟همسر رویاهای شما چگونه فـردی است؟

· 2.زن سالاری ا مردسالاری؟( شعار ندهـید:حرف حرف هـمسرم است.یا زنم یا...از این خزعـبلات.) اعـتقاد واقـعی تون رو که بهش عـمل می کنید بیان نمایید.

· 3.از نظر شما مادیات تا چه حد مهم هـستند؟ تا چه حد از هـمسر خود انتظار دارید در پی کسب درآمد و پول و ... باشد؟

· 4. اخلاق شما چه گونه است؟خوش اخلاق هـستید؟ خنده رو؟معـمولا عـصبانی؟ زود عـصبانی می شوید و...

· 5.وقـتی عصبانی می شوید آن را چگونه بروز می دهـید؟ فحش می دهـید؟داد میزنید؟کتک کاری می کنید؟ دانـستن این نکته خــیلی مهم است.بر عکس چیزی که قدیمیها با بلاهـت میگفتن دعـوا نمک زندگی نیست.امری غیـرقابل اجتناب است.اما نمک زندگی نیست.اگه وسط دعـوا به طرف یا خانواده اش فحش دهـید ,و یا به سمت او چیز پرت کنید,یا دست بلند کنید ,و... به مرور زمان از شما متنـفـر می شود.اونوقـت زندگی شما به گند کشیده می شود.

· 6.نظر طرف را با توجه به جنسیتش در مورد شغل و به خصوص کار زن در بیرون از خانه بپرسید.و اینکه آیا از پول خود برای مرد و خانه هم خرج می کند یا اینکه صرفا آن را از آن خود می داند و برای خود خرج می کند,در چه محیطی کار می کند ؟مردانه ؟زنانه؟ مختلط ؟... تا چه ساعتی از شبانه روز سر کار می ماند؟اضافه کاری می گیرد یا نه ؟می دونید که.اگه هر بار مرد از سر کار (اگه تو این دور و زمونه به مردها کار بدن !!) میاد خونه ببینه زنش هـنوز سر کاره و یا از خود مرد خسته تر و بی حوصله تره به مرور خانم از چشم شوهـر میـفـته :برای چی ازدواج کردم؟فـقط برای اینکه به یه نــفـر خرجی بدهـم؟ و ... مسائل مالی نقش بزرگی در اختلافات آتی خواهند داشت.

8.مدرک تحصیلی ایشان.(همچین نقشی هم در خوشبختی نداره.) و اینکه آیا قصد ادامه تحصیل داره یا نه.خصوصا اینکه هیچ مردی دوست نداره ازدواج کنه و به یه نفر پول بده و در ازای این کار تمام مدت خانمش در حال کتاب خواندن باشه.

 

· برای جلسه دوم در صورت داشتن تفاهم نسبی یا کامل در جلسه اول.در اینجا که با هم خودمونی تر شده اید باید سوالات خصوصی تر را بپرسید.(با رعایت شعور و اخلاق).به عنوان مثال:

· 1.برخورد شما با جنس مخالف چگونه است؟خیلی صمیمانه و توام با بگو و بخند؟سختگیرانه و توام با دوری و...با جنس مخالف که آشنا است مثل فامیل و همکلاسی و همکار و... چگونه برخوردی دارید؟از همسر خود در این زمینه چه انتظاری دارید؟

· 2.پول مرد باید دست چه کسی باشد؟دست زن؟و مرد برای خرج کردن از پول خودش کلی به زن التماس کند و تحقـیر شود؟ دست مرد؟و سر زنش برای دو ریال پول منت بگذارد؟ دست هردو؟متعادل و با رعایت انصاف و همفکری؟

· 3.محبت می کنید؟ همسر فاعـل فـقط می خواهید محبت ببینید؟ همسر مفعول؟ یا نرمال و طبیعی هـر دو را با هم انجام می دهید.(سخنی با آقایان:مواظب باشید.بعضی از دخترها فکر می کنند صرفا به خاطر جنسیتشون باید همیشه احترام و محبت دریافـت کنند و خود شان هــــــــــــیــــــــــچ وظیفه ای در قـبال شوهـر ندارند.به مرور از این که تنها محبت کنید , آن هم به طور یک طرفه خسته می شوید.محبت باید تقـریبا برابر باشه.و البته مرد یه کم بیشتر به همسرش محبت کنه.)

· 4.تا چه حد به خانواده خود اجازه دخالت در زندگی مشترک می دهید؟

· 5.اوقات فراغـت خود را چگونه می گذرانید؟رفیق بازی؟فامیل بازی؟ با همسر؟

· 6.تا چه حد پول خرج می کنید؟بیش از حد ولخرج هستید یا خسیس و گدا صفـت؟(همسر ولخرج مرد را بدبخت می کند و همسر خسیس یه لیوان آب دست شوهر نمی دهـد؟مردها هم همین طورند.نه فقط زنها.)

· 7.تا چه حد محبت می کنید و محبت می بینید؟تا چه حد در طول شبانه روز می خواهـید از هم دور باشید؟

· 8.پوشش شما (خصوصا خانم ) چگونه است.تا چه حد به لباس مناسب اهمیت می دهـید؟(منظورم اینه که بعضی از خانم ها اینقـدر لباساشون تنگه که می خواد رو تنشون منفجر بشه.طبیعتا اینها آنچنان اعـتقادی به نجابت ندارند. البته اینو یه وقت به خود دختره نگین ها !! !! زشته.)

· 9.تا چه حد از مرد خانه انتظار همکاری و کمک در خانه می رود؟ظرف شستن (زوری ,وگرنه تو شوهـر مزخرفی هستی ؟!!!!) اختیاری , یا مثل بعضی از دخترهای این دور و زمونه که مثل عقـده ای ها فکر می کنند خیلی مهم هستند و... و از نظر آنها حتی به دنیا آوردن بچه هـم به عهده مرد است !!!!!!!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

7.آیا بیماری خاصی دارید؟ بهتر است این سوال را به طور غیر مستقیم و مودبانه بپرسید.

ازدواج طلایی

سلام.از امروز ان شاءا... اصولی ترین و مشهـورترین توصیه های کاربردی 99/999 درصد تضمینی برای زن و شوهـرها و دوام زندگی آنها را برایتان می نویسم.این توصیه ها را باید به کار ببندید تا به نتیجه برسید.و الا خواندن و عمل نکردن به این توصیه ها هیچ سودی برایتان نداررررررررد! ضمنا این توصیه ها را تکمیل خواهم کرد به امید خدا.

طلایی ترین نکته:پاک دامن باشید و به همسرتان وفادار بمانید.

نکته1:مجردها از قبل از اینکه ازدواج کنند این توصیه ها را باید یاد بگیرند.

نکته2:اونایی که ازدواج کردن نگران نباشند.ماهی را هـر وقـت از آب بگیرید تازه است.من تضمین می کنم که رعایت این توصیه ها هـیچ ضرری برای شما ندارد.

نکته3:بخل ،کینه ،لج و لجبازی با جنس مخالف و ... را کنار بگذارید و کلیه اراجیف و خزعـبلاتی را که تا حالا در مورد جـنس مخالـفـتان داشتید ساعـت نه شب بذارید تو کیسه زباله دم در.(مثلا:زنها نق نقو هستند.مردها همشون سر و ته یه کرباسند و...)

نکته 4:این توصیه ها دو طرفه اند.امکان ندارد فـقط یکی از طرفـین به طور یک طرفه بتواند رابطه دوطرفه را مستحکم کند.

نکته 5:زن و شوهـرهایی که تجاربی در این زمینه دارند و یا از این توصیه ها سود برده اند لطفا کمی وقت صرف کنند و در قسمت نظرات اعلام کنند.باشد که بتوانم این بخش را غنی تر کنم.پیامبر(ص):زکات علم آموختن آن به دیگران است.

نکته 6:اگر نمی خواهـید به هـمسرتان محبت کنید و یا اینکه زورتان می آید برای خوشحالی اش کاری انجام دهـید لطفا ازدواج نکنید.

نکات طلایی برای زنها:

1.لطفا این طرز فکر مسخره که فـــــقـــط شوهـر باید دورتون بگرده و شما باید دست به سینه اونو تماشا کنید را از سرتان بیرون کنید.اگر هـر بار که شوهـرتان به شما ابراز علاقه می کند جواب مناسبی از شما نگیرد چند تا فکر در مورد شما به ذهـنش می رسد که هـیچ کدامشان به نفع شما زنها نیست.1-زنم من رو دوست نداره...2-هـر چی تا حالا در مورد دوست داشتن من بهم گفته تصنعی و دروغه...3-علاقه من به او یک طرفه است و بنابراین راه به جایی نمی برد...4-که خطرناک ترین آنهاست:در انتخاب هـمسر مناسب اشتباه کردم.-شاید اگر با شخص دیگری ازدواج می کردم بهتر و بیشتر محبت می دیدم واحساس خوشبختی می کردم.---------اگر شما می دانستید که در صورت داوطلب نشدن در ابراز علاقه به شوهـرتان چقـدر او را مستعد افـتادن در دام زنهای غـریبه و سوء استفاده چی می کنید هرگز در این کار تعلل نمی کردید.

2-قـرار نیست فـقط شوهـر به شما هـدیه بدهـد.شما هم باید برای او این کار را بکـنید.وگرنه بعد از یه مدتی باید بشینید و چرت و پرت بگویید:مردها همشون این طورن.فقط روزهای اول ازدواج به زنشون علاقه دارند و...

3-محبت دوطرفه است.نوکر نگرفـته اید ،شوهـر کرده اید!!!

4-می دانم که ذات زنها اصلاح گر است.ولی لطفا برای غـر زدن و نق نق کردن حد و مرزی قائل شوید.مردها از زنهایی که آزادیشان را خیلی محدود می کنند و به جانشان غـر می زنند اصلا خوششان نمی آید.زندگی به اندازه کافی با مردها سخت گیر هست.شما دیگر بدترش نکـنید.

5-محبتتان را به شوهـر هم به صورت جسمی و هم به صورت کلامی نشان دهـید.

6-به جایی که دویست متر اون طرف تر از او بنشینید کنارش بنشینید.

 

نکات طلایی برای مردها:

1-زنهایتان را محترم بدارید و با آنها بد رفـتاری نکنید.

2-محبتتان با هم به صورت کلامی و هم به صورت جسمی نشان دهـید.

3-فکر نکنید که اگر می خواهـید زنهایتان با شما سازش داشته باشند باید مثل سگ زن ذلیل باشید.زنهایتان همجنس باز نیستند!آنها علاقه ای به ازدواج با زنها ! ندارند.لطفا هـول نشوید!مرد باقی بمانید! اما از نوع با محبت و با وقارش.

4-اگر سالی یه بار بی دلیل برایش هـدیه بگیرید نمی میرید.

5-مرد باشید و با صلابت.اما سعی نکنید که هـمیشه و هـرجا حرف حرف شما باشد.

6-از او تعریف و تمجید کنید.ولی به اندازه و در حدی که چاپلوسی جلوه نکند.

7-تمیز و آراسته باشید.نظافـت و نزاکت صـفـتی زنانه نیست.

فرق دوست داشتن و عشق

بعضی وقتا خنده ام میگیره وقتی میبینم دو نفر بسیار عاشقانه با هم برخورد میکنند ولی بعد از چند سال کارشون به جدایی می کشه.همشون میگن ازدواج فقط با عشق.اگه بهشون بگی عشق احساس است.هرچند زیبا ولی دوام ندارد بهت می خندند.ولی دست آخر به جای خندیدن میشینن گریه می کنن که فلانی راست گفت.

واقعا چرا طرز فکر ایرانیها در مورد ازدواج و عشق اینقدر اشتباه است؟

چرا وقتی عاشق می شن فکر می کنن طرف مقابلشون هم دقیقا به همان اندازه از اونا خوشش اومده؟

چرا فکر می کنن هر کس عاشق شد باید بره دنبال اون احساس و حتی اگه طرف مقابلش آدم خوبی نیست اصرار دارن با او باشند؟

تا حالا از خود پرسیده اید فرق دوست داشتن و عشق در چیست؟

خدایا به هرکه دوست میداری بیاموز که عشق از زندگی کردن بهتر است

و به هر که دوست تر میداری ، بچشان که

دوست داشتن از عشق برتر است. دکتر شریعتی .

عشق یک جور جوشش کور است و پیوندی از سر نابینائی ، اما دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال . عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع میکند و تا هرجا که یک روح ارتفاع دارد ، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج میابد .

عشق در قالب دلها در شکل ها و رنگ های تقریبا مشابهی متجلی میشود و دارای صفات و حالات و مظاهر مشترکی است ، اما دوست داشتن در هر روحی جلوه خاص خویش دارد و از روح رنگ میگیرد و چون روح ها برخلاف غریزه ها هر کدام رنگی و ارتفاعی و بعدی و طعمی و عطری ویژه خویش دارد ، می توان گفت که به شماره هر روحی ، دوست داشتنی هست .

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست و گذر فصل ها و عبور سالها بر آن اثر میگذارد ، اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند و بر آشیانه بلندش روز و روزگار را دستی نیست .

عشق در هر رنگی و سطحی ، با زیبائی محسوس ، در نهان یا آشکار ، رابطه دارد . چنانکه " شوپنهاور" میگوید : (( شما بیست سال بر سن معشوقتان بیفزائید ، آنگاه تاثیر مستقیم آنرا بر روی احساستان مطالعه کنید ))!

اما دوست داشتن چنان در روح غرق است و گیج و جذب زیبائی های روح که زیبائی های محسوس را به گونه ای دیگر میبیند . عشق طوفانی و متلاطم و بوقلمون صفت است ، اما دوست داشتن آرام و استوار و پروقار و سرشار از نجابت .

عشق با دوری و نزدیکی در نوسان است ، اگر دوری به طول بینجامد ضعیف میشود ، اگر تماس دوام یابد به ابتذال میکشد .و تنها با بیم و امید و تزلزل و اضطراب و (( دیدار و پرهیز )) ، زنده و نیرومند میماند . اما دوست داشتن با این حالت نا آشناست . دنیایش دنیای دیگریست .

عشق جوششی یکجانبه است ، به معشوق نمی اندیشد که کیست ، یک خود جوشی ذاتی است ، و از این رو همیشه اشتباه میکند . در انتخاب به سختی میلغزد و یا همواره یکجانبه میماند و گاه میان دو بیگانه ناهماهنگ ، عشقی جرقه میزند و چون در تاریکی است و یکدیگر را نمیبینند ، پس از انفجار این صاعقه است که در پرتو روشنائی آن چهره یکدیگر را میتوانند دید و در اینجاست که گاه پس از جرقه زدن عشق ، عاشق و معشوق که در چهره هم مینگرند ، احساس میکنند هم را نمیشناسند و بیگانگی و نا آشنائی پس از عشق – که درد کوچکی نیست – فراوان است .

اما دوست داشتن در روشنائی ریشه میبندد و در زیر نور سبز میشود و رشد میکند و از این روست که همواره پس از آشنائی پدید میاید . و در حقیقت در آغاز دو روح خطوط آشنائی را در سیما و نگاه یکدیگر میخوانند ، و پس از ((آشنا شدن)) است که ((خودمانی)) میشوند - دو روح ، نه دو نفر ، که ممکن است دو نفر با هم در عین رو در بایستی ها احساس خودمانی بودن کنند و این حالت به قدری ظریف و فرار است که به سادگی از زیر دست احساس و فهم میگریزد - و سپس طعم خویشاوندی و بوی خویشاوندی و گرمای خویشاوندی از سخن و رفتار و کلام یکدیگر احساس میشود و از این منزل است که ناگهان ، خود بخود ، دو همسفر به چشم میبینند که به پهندشت بیکرانه مهربانی رسیده اند و آسمان صاف و بی لک دوست داشتن بر بالای سرشان خیمه گسترده است و افقهای روشن و پاک و صمیمی (( ایمان)) در برابرشان باز میشود و نسیمی نرم و لطیف - همچون روح یک معبد متروک که در محراب پنهانی آن ، خیال راهبی بزرگ نقش بر زمین شده و زمزمه درد آلود نیایش مناره تنها و غریب آنرا به لرزه در میاورد – هر لحظه پیام الهان های تازه آسمانهای دیگر و سرزمین های دیگر و عطر گلهای مرموز وجانبخش بوستانهای دیگر را به همراه دارد و خود را ، به مهر و عشوه ای بازیگر و شیرین و شوخ ، هر لحظه ، بر سر و روی ایندو میزند .

عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی ((فهمیدن)) و ((اندیشیدن)) نیست . اما دوست داشتن در اوج معراجش از سرحد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن را نیز از زمین میکند و با خود به قله بلند اشراق میبرد .عشق زیبائی های دلخواه را در معشوق میافریند و دوست داشتن زیبائی های دلخواه را در دوست میبیند و میابد .

عشق یک فریب بزرگ و قوی است و دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی ، بی انتها و مطلق .

عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن .

عشق بینائی را میگیرد و دوست داشتن میدهد .عشق خشن است و شدید و در عین حال ناپایدار و نامطمئن و دوست داشتن لطیف است و نرم و در عین حال پایدار و سرشار از اطمینان .

عشق همواره با اشک آلوده است و دوست داشتن سراپا یقین است و شک ناپذیر .

از عشق هرچه بیشتر میشنویم سیرابتر میشویم و از دوست داشتن هر چه بیشتر ، تشنه تر .

عشق هرچه دیرتر میپاید کهنه تر میشود و دوست داشتن نو تر .

عشق نیروئیست در عاشق ، که او را به معشوق میکشاند ؛ دوست داشتن جاذبه ایست در دوست ، که دوست را به دوست میبرد . عشق تملک معشوق است و دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست .

عشق معشوق را مجهول و گمنام میخواهد تا در انحصار او بماند ، زیرا عشق جلوه ای از خود خواهی یا روح تاجرانه یا جانورانه آدمیست ، و چون خود به بدی خود آگاه است ، آنرا در دیگری که میبیند ؛ از او بیزار میشود و کینه برمیگیرد . اما دوست داشتن ، دوست را محبوب و عزیز میخواهد و میخواهد که همه دلها آنچه را او از دوست در خود دارد ، داشته باشند . که دوست داشتن جلوه ای از روح خدائی و فطرت اهورائی آدمیست و چون خود به قداست ماورائی خود بیناست ، آنرا در دیگری که میبیند ، دیگری را نیز دوست میدارد و با خود آشنا و خویشاوند میابد .

در عشق رقیب منفور است و در دوست داشتن است که (( هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند )) . که حصد شاخصه عشق است چه ، عشق معشوق را طعمه خویش میبیند و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش برباید و اگر ربود ، با هردو دشمنی میورزد و معشوق نیز منفور میگردد و دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است ، یک ابدیت بی مرز است ، از جنس این عالم نیست .

عشق ریسمان طبیعی است و سرکشان را به بند خویش در میاورد تا آنچه آنان ، بخود از طبیعت گرفته اند بدو باز پس دهند و آنچه را مرگ میستاند ، به حیله عشق ، بر جای نهند ، که عشق تاوان ده مرگ است . و دوست داشتن عشقی است که انسان ، دور از چشم طبیعت ، خود میافریند ، خود بدان میرسد ، خود آنرا ((انتخاب)) میکند . عشق اسارت در دام غریزه است و دوست داشتن آزادی از جبر مزاج . عشق مامور تن است و دوست داشتن پیغمبر روح . عشق یک (( اغفال )) بزرگ و نیرومند است تا انسان به زندگی مشغول گردد و به روزمرگی – که طبیعت سخت آنرا دوست میدارد – سر گرم شود و دوست داشتن زاده وحشت از غربت است و خود آگاهی ترس آور آدمی در این بیگانه بازار زشت و بیهوده .عشق لذت جستن است و دوست داشتن پناه جستن . عشق غذاخوردن یک حریص گرسنه است و دوست داشتن (( همزبانی در سرزمین بیگانه یافتن )) است.

حالا هی برین سراغ دوستی های خیابانی با عشقهای پوچ که دو ماه هم دوام ندارند. .

رؤیاها و واقعیتهای ازدواج

رؤیاها و واقعیتهای ازدواج

رؤیاها و واقعیتهای ازدواج

زن با مردی ازدواج کرد که جسور و شجاع بود

و از او جدا شد چرا که همسری مستبد و خودرأی بود.



مرد با زنی ازدواج کرد که آرام و سربه‌زیر بود

و از او جدا شد چرا که ضعیف و ناتوان بود.



زن با مردی ازدواج کرد که درآمد خوبی داشت

و از او جدا شد چرا که فقط کار می‌کرد.



مرد با زنی ازدواج کرد که همیشه به ظاهر خود می‌رسید

و از او جدا شد چرا که بیشتر وقتش را جلوی آینه سپری می‌کرد



زن با مردی ازدواج کرد که عاشق منش و اجتماعی بود

و از او جدا شد چرا که عیاش و زن‌باره بود.



مرد با زنی ازدواج کرد که بسیار ساکت و وابسته بود

و از او جدا شد چرا که بسیار کسل‌کننده و چسبنده بود.



زن با مردی ازدواج کرد که ستارة گروه بود

و از او جدا شد چرا که در خانه بی‌بخار و بی‌خاصیت بود.



مرد با زنی ازدواج کرد که پرحرف و اجتماعی بود

و از او جدا شد چرا که فقط می‌توانست جر و بحث بیهوده کند.



زن با مردی ازدواج کرد که ورزشکار خوبی بود

و از او جدا شد چرا که فقط یا در حال بازی‌کردن بود و یا در حال تماشای بازیهای ورزشی.



مرد با زنی ازدواج کرد که بسیار مرتب و منظم بود

و از او جدا شد چرا که بسیار وسواسی و کنترل‌کننده بود.