Iceboy

ادبیات انگلیسی.عکس.اس ام اس.مطالب علمی و ... در عرشه تایتانیک!

Iceboy

ادبیات انگلیسی.عکس.اس ام اس.مطالب علمی و ... در عرشه تایتانیک!

دانشجویان ایرانی

. حرف زدن از این موضوعات خیلی جالب نیست ولی واقعاً بعضی مواقع خون آدم به جوش میاد !!!

می خوام درباره ظاهـر افـراد حرف بزنم، چه مرد چه زن …
قـبل از هر چیز من عـقـیده دارم هر جایی یه ارزش اجتماعی داره که آدما باید در اونجا مطابق ارزش و جایگاه اجتماعی اونجا رفـتار کنن، به طور مثال هـیچ کس با کت شلوار نمیره تو زمین فـوتبال یا هیچ کس با دمپایی نمیره اداره … دانشگاه هم یه مکانیه که باید مطابق شان اون توش ظاهر شد. که متاسفانه این روزا اصلاً کسی دیگه به این چیزا توجه نمی کنه و براش مهم نیست که بابا جون!!! من دارم میرم یه محیط فـرهنگی نه سالن مد و عروسی
دختر و پسر هم نداره، جفتشون یه جور دانشگاه رو به گند کشیدن
آخه پسری که شلوار لی پاره پاره می پوشه یا شلوارش داره از پاش میفـته، هزار مدل اجق وجق به موهاش میده و اونا رو سیخ میکنه، به ریش و سیبیلش هزار مدل میده و از همه بدتر که کفـر منو در میاره، زیر ابرو برمیداره و بعضاً دیدم که به کل ابرو رو باریک کردن!!! … و هـر از گاهی یه سیگار از جیبش در میاره و تازه کلاس هم میذاره که سیگارش کاپتان بلکِ !!! و تو دانشگاه راه میفـته و با چشمهاش دختر مردم رو قـورت میده، و هـمش داره با این و اون لاس میزنه !!! … میشه بهش گفت دانشجو ؟!؟

یا اون دختری که شلوار تنگ و کوتاه می پوشه و دکمه های مانتوش دارن منفجر میشن و مقنعه اش به جای بالای پیشونی روی فرق سرشه !!! … و صبح یک ساعـت جلو آینه با خودش ور میره و اگه وقت نکرد میاد میره تو دستشویی دانشگاه!!! …و از اینکه توجه ۴ تا پسر الدنگ مثل خودشو به خودش جلب کنه احساس غـرور میکنه!احمق.… آخه میشه اسم اینو گذاشت آدم، چه برسه به دانشجو !؟
دیگه گذشت اون زمون که دختر ازدواج نکرده رو میشد با ابروهاش شناخت و دخترا تا قـبل ازدواج رنگ موهاشون عـوض نمی شد، چون این روزا حتی دخترای محجبه هم ابروهاشون دستکاری میشه و یه ته آرایشی دارن دیگه چه برسه به بی حجاباش !!! … دیگه مش کردن و تاتو کردن مثل نقـل و نبات شده و اونایی که اینکارو نمی کنن امل خطاب میشن !!!
واقعاً چرا جامعه ی ما به اینجا کشیده شده ؟؟؟ و این چه سرنوشتیه که داره رقـم میخوره ؟!؟

به پیر به پیغمبر هیچ جای دنیا اینجوری نیست !!! لااقـل چندتا جاش رو خودم که رفـتم و دیدم این فرمی نبود. …
والا بی حجابی های اونا صد شرف داره به اینا … توی فروشگاه و کوچه و خیابون اونجا این فضاحتی که ما توی دانشگاهـمون داریم رو ندیدم !!! دیگه وای به حال داخل شهـرمون!
حالا آقایون هزاری هم بشینن توی مجلس و لایحه ی مد و لباس ملی بدهند … یا گشت ارشاد توی خیابون راه بندازن و مردم رو امر و نهی کنن … خانه از پایبست ویران است …
من که هر چی فکر می کنم یه راه بیشتر به نظرم نمیاد و خب هر تحولی همیشه مقـداری تلفات و زیان داره ولی بعدش درست میشه.
فـقــط کافـیه والدین بی عـرضه و ولنگار این قبیل آدمهای قـرتی و به قـول خودشون امروزی از بچگی رو تربیت فرزندانشان کار کنند.به همین سادگی.

سعی کن گریه نکنی Try Not To Cry

 

ترانه ای از سامی یوسف برای مردم مظلوم فلسطین

Try Not To Cry

سعی کن گریه نکنی

You, you’re not aware

تو -  تو خبر نداری

That we’re aware of your despair

که ما از نا امدیت خبر داریم

Don’t show your tears to your oppressor

اشکهایت را به ستمگر نشان نده

Don’t show your tears

اشکهایت را نشان نده

 

****هم خوانی ****

 

Try not to cry little one

گریه نکن کوچک من

 

You’re not alone

تو تنها نیستی

 

I’ll stand by you

من در کنارت خواهم ایستاد

 

Try not to cry little one

گریه نکن کوچک من

 

My heart is your stone

قلب من سنگ توست

 

I’ll throw with you

که من با تو پرتابش می کنم

 

****Isam ****

Ayn Jalut where David slew Goliath

و جایی که داوود جا لوت را برگزید


This very same place that we be at

این سرزمین مانند مکانی است که ما

Passing through the sands of times

از شن های زمان گذشتیم


This land’s been the victim of countless crimes

این سرزمین قربانی جنایت های بسیاری است

From Crusaders and Mongols

از جنگهای صلیبی تا حمله مغولان

 to the present aggression

تا تجاوزهای امروز


Then the Franks, now even a crueler oppression

پس بی پرده حرف زن

حالا در آنجا یی که بی رحمانه  ترین ستم ها صورت می گیرد


If these walls could speak,

اگر این دیوارها می توانستند صحبت کنند


Imagine what they would say

تصور کن چه چیزی می گفتند

 

For me in this path that I walk on

برای من در این جاده باریکی که راه می رویم


there's only one way

تنها یک راه وجود دارد


Bullets may kill, bones may break

گلوله ممکن است مرا بکشد ، استخانها ممکن است شکسته شوند


Still I throw stones like David before me and I say

اما هنوز من سنگها را پرتاب می کنم

 

****هم خوانی ****

 

Try not to cry little one

گریه نکن کوچک من

 

You’re not alone

تو تنها نیستی

 

I’ll stand by you

من در کنارت خواهم ایستاد

 

Try not to cry little one

گریه نکن کوچک من

 

قلب من سنگ توست

My heart is your stone

 

که من با تو پرتابش می کنم

I’ll throw with you

 

****Lenny ****

 

No llores, no pierdas la fe

گریه نکن ، اعتقادت را از دست نده

 

La sed la calma el que haze, Agua de la arena

کسی که از آب ساخته شده  از شن بیرون می آید

 

Y tu que te levantas con orgullo entre las piedras

تنها کسی است که عطش را برطرف می کند

و تو کسی هستی که مغرورانه بلند شده  از بین سنگها

 

Haz hecho mares de este polvo

و اقیانوسی می سازی از این بیابان

 

****هم خوانی ****

 

Try not to cry little one

گریه نکن کوچک من

 

You’re not alone

تو تنها نیستی

 

I’ll stand by you

من در کنارت خواهم ایستاد

 

Try not to cry little one

گریه نکن کوچک من

 

قلب من سنگ توست

My heart is your stone

 

که من با تو پرتابش می کنم

I’ll throw with you

 

Waqas:


I throw stones at my eyes

من سنگها را به چشمان خودم می زنم

’cause for way too long they’ve been dry

چون خیلی وقت است که خشک بوده اند

Plus they see what they shouldn’t from oppressed babies to thighs

بعلاوه اینکه آنها چیزی را که نباید میدیدند، دیده اند: طفل‌های در هم کوفته شده ...

I throw stones at my tongue

سنگها را به زبانم می زنم


’cause it should really keep its peace

بخاطر اینکه واقعا آرامش خود را حفظ می کند


I throw stones at my feet

... سنگها را به پاهایم می زنم

 

’cause they stray and lead to defeat

چون سرگردان شدند و به شکست رهنمون شدند


A couple of big ones at my heart

... چندتا از بزرگترین سنگها را به قلبم می زنم

’cause the thing is freezing cold

چون این شیء از سرما یخ زده است

But my nafs is still alive

ولی نفس من هنوز زنده است

and kicking unstoppable and on a roll

و پشت سر هم و بدون توقف لگد می زند

I throw bricks at the devil so I’ll be sure to hit him

من ریگها را به شیطان پرتاب می کنم و مطمئن می شوم که برخورد کند (اشاره به حج )

But first at the man in the mirror

ولی قبل از آن به نفسم در آینه

so I can chase out the venom
(سپس می توانم این زهر را بیرون بیاندازم (زهر = اسرائیل

 

 

Isam:


Hmm, a little boy shot in the head

هان!، یک تیر به سر یک پسر کوچولو خورد

Just another kid sent out to get some bread

کودکی دیگر که رفت نان تهیه کند

Not the first murder nor the last

نه اولین جنایت است نه آخرین جنایت

Again and again a repetition of the past

دوباره و دوباره تکرار گذشته

Since the very first day same story

از آن اولین روز هم همین بود

Young ones, old ones, some glory

جوانها ، پیرها ، به خود ببالید

How can it be, has the whole world turned blind?

چطور می تواند اینگونه باشد ، آیا همه جهان کور شده است ؟

Or is it just ’cause it’s only affecting my kind?!

یا فقط نوع من را تحت سیطره قرار داده است ؟!

 

If these walls could speak,

اگر این دیوارها می توانستند صحبت کنند ،

imagine what would they say

تصور کن چه می گفتند ... ؟!

 

For me in this path that I walk on

برای من در این راهی که می روم

 

there’s only one way

فقط یک راه وجود دارد

Bullets may kill, bones may break

 

تیرها شاید بکشند ، استخوانها شاید بشکنند

Still I throw stones like David before me and I say
ولی من سنگ پرتاب می کنم ، همچون داوود ...
و من لب به سخن می گشایم.

lyrics: Isam Bachiri, Waqas Qadri, R. Lenny Martinez, Sami Yusuf, Bara Kherigi & Omar Shah
composition: Sami Yusuf

مناجات حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام

مناجات حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام

َللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ الاَْمانَ یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَلابَنُونَاِلاّمَنْ اَتَى اللَّهَ

خدایا از تو امان خواهم در آن روزى که سود ندهد کسى را نه مال و نه فرزندان مگر آن کس که

بِقَلْبٍ سَلیمٍ وَاَسْئَلُکَ الاَْمانَ یَوْمَ یَعَضُّ الظّالِمُ عَلى یَدَیْهِ یَقُولُ یا

دلى پاک به نزد خدا آورد و از تو امان خواهم در آن روزى که بگزد شخص ستمکار هر دو دست خود را و گوید اى

لَیْتِنىِ اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً وَاَسْئَلُکَ الاَْمانَ یَوْمَ یُعْرَفُ

کاش گرفته بودم با پیامبر راهى و از تو امان خواهم در روزى که شناخته شوند

الْمُجْرِمُونَ بِسیماهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصى وَالاَْقْدامِ وَاَسْئَلُکَ الاَْمانَ

جنایتکاران به سیما و رخساره شان و بگیرندشان به پیشانیها و قدمها و از تو امان خواهم

یَوْمَ لا یَجْزى والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَیْئاً اِنَّ

در آن روزى که کیفر نبیند پدرى بجاى فرزندش و نه فرزندى کیفر شود بجاى پدرش براستى

وَعْدَ اللَّهِ حَقُّ وَاَسْئَلُکَ الاَْمانَ یَوْمَ لا یَنْفَعُ الظّالِمینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ

وعده خدا حق است و از تو امان خواهم در آن روزى که سود ندهد ستمکاران را عذرخواهیشان و بر ایشان است

اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوَّءُ الدّارِ وَاَسْئَلُکَ الاَْمانَ یَوْمَ لا تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ

لعنت و ایشان را است بدى آن سراى و از تو امان خواهم در روزى که مالک نیست کسى براى کسى دیگر

شَیْئاً وَالاَْمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ وَاَسْئَلُکَ الاَْمانَ یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ اَخیهِ وَاُمِّهِ

چیزى را و کار در آن روز بدست خدا است و از تو خواهم امان در آن روزى که بگریزد انسان از برادر و مادر

وَاَبیهِ وَصاحِبَتِهِ وَبَنیهِ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَاءْنٌ یُغْنیهِ

و پدر و همسر و فرزندانش براى هرکس از ایشان در آن روز کارى است که (فقط) بدان پردازد

وَاَسْئَلُکَ الاَْمانَ یَوْمَ یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدى مِنْ عَذابِ یَوْمَئِذٍ بِبَنیهِ

و از تو خواهم امان در آن روزى که شخص جنایتکار دوست دارد که فدا دهد از عذاب آن روز پسرانش

وَصاحِبَتِهِ وَاَخیهِ وَفَصیلَتِهِ الَّتى تُؤْویهِ وَمَنْ فِى الاَْرْضِ جَمیعاً ثُمَّ

و همسرش و برادرش و خویشاوندانش که او را در پناه گیرند و هر که در زمین هست یکسره که بلکه

یُنْجیهِ کَلاّ اِنَّها لَظى نَزّاعَةً لِلشَّوى مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمَوْلى

او را نجات دهد، هرگز که جهنم آتشى است سوزان که پوست از سر بکند مولاى من ... تویى سرور

وَاَ نَا الْعَبْدُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ اِلا الْمَوْلى مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ

و منم بنده و آیا رحم کند بر بنده جز سرور او مولاى من اى مولاى من تویى

الْمالِکُ وَاَ نَا الْمَمْلُوکُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَمْلُوکَ اِلا الْمالِکُ مَوْلاىَ یا

مالک و منم مملوک و آیا رحم کند بر مملوک جز مالک مولاى من اى

مَوْلاىَ اَنْتَ الْعَزیزُ وَاَ نَا الذَّلیلُ وَهَلْ یَرْحَمُ الذَّلیلَ اِلا الْعَزیزُ

مولایم تویى عزتمند و منم خوار و ذلیل و آیا رحم کند بر شخص خوار جز عزیز

مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْخالِقُ وَاَ نَا الْمَخْلُوقُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَخْلُوقَ

مولاى من اى مولاى من تویى آفریدگار و منم آفریده و آیا رحم کند بر آفریده

اِلا الْخالِقُ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْعَظیمُ وَاَ نَا الْحَقیرُ وَهَلْ یَرْحَمُ

جز آفریدگار مولاى من اى مولاى من تویى بزرگ و منم ناچیز و آیا رحم کند بر

الْحَقیرَ اِلا الْعَظیمُ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْقَوِىُّ وَاَ نَا الضَّعیفُ وَهَلْ

ناچیز جز بزرگ مولاى من اى مولاى من تویى نیرومند و منم ناتوان و آیا

یَرْحَمُ الضَّعیفَ اِلا الْقَوِىُّ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْغَنِىُّ وَاَ نَا الْفَقیرُ

رحم کند بر ناتوان جز نیرومند مولاى من اى مولاى من تویى بى نیاز و منم نیازمند

وَهَلْ یَرْحَمُ الْفَقیرَ اِلا الْغَنِىُّ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمُعْطى وَاَنَا

و آیا رحم کند بر نیازمند جز بى نیاز مولاى من اى مولاى من تویى عطابخش و منم

السّاَّئِلُ وَهَلْ یَرْحَمُ السّاَّئِلَ اِلا الْمُعْطى مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ

سائل و آیا رحم کند بر سائل جز عطاکننده مولاى من اى مولاى من تویى

الْحَىُّ وَاَ نَا الْمَیِّتُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَیِّتَ اِلا الْحَىُّ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ

زنده و منم مرده و آیا رحم کند مرده را جز زنده مولاى من اى مولاى من

اَنْتَ الْباقى وَاَ نَا الْفانى وَ هَلْ یَرْحَمُ الْفانىَ اِلا الْباقى مَوْلاىَ یا

تویى باقى و منم فانى و آیا رحم کند بر فانى جز خداى باقى مولاى من اى

مَوْلاىَ اَنْتَ الدّاَّئِمُ وَاَ نَا الزّاَّئِلُ وَهَلْ یَرْحَمُ الزّآئِلَ اِلا الدَّّائِمُ مَوْلا ىَ

مولاى من تویى همیشگى و منم زوال پذیر و آیا رحم کند بر زوال پذیر جز خداى همیشگى مولاى من

یا مَوْلاىَ اَنْتَ الرّازِقُ وَاَ نَا الْمَرْزُوقُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَرْزُوقَ اِلا

اى مولاى من تویى روزى ده و منم روزى خور و آیا رحم کند روزى خور را جز

الرّازِقُ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَالْجَوادُ وَاَ نَاالْبَخیلُ وَهَلْ یَرْحَمُ

روزى ده مولاى من اى مولاى من تویى سخاوتمند و منم بخیل و آیا رحم کند

الْبَخیلَ اِلا الْجَوادُ مَوْلاىَ یامَوْلاىَ اَنْتَ الْمُعافى وَاَ نَا الْمُبْتَلى وَهَلْ

بر بخیل جز سخاوتمند مولاى من اى مولاى من تویى عافیت بخش و منم گرفتار و آیا

یَرْحَمُ الْمُبْتَلى اِلا الْمُعافى مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْکَبیرُ وَاَ نَا

رحم کند بر شخص گرفتار جز عافیت بخش مولاى من اى مولاى من تویى بزرگ و منم

الصَّغیرُ وَهَلْ یَرْحَمُ الصَّغیرَ اِلا الْکَبیرُ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ

کوچک و آیا رحم کند بر کوچک جز بزرگ مولاى من اى مولاى من تویى

الْهادى وَاَ نَا الضّاَّلُّ وَهَلْ یَرْحَمُ الضّاَّلَّ اِلا الْهادى مَوْلاىَ یامَوْلاىَ

راهنما و منم گمراه و آیا رحم کند بر گمراه جز راهنما مولاى من اى مولاى من

اَنْتَ الرَّحْمنُ وَاَ نَا الْمَرْحُومُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَرْحُومَ اِلا الرَّحْمنُ

تویى بخشاینده و منم بخشش پذیر و آیا رحم کند بخشش پذیر را جز بخشاینده

مَوْلاىَ یامَوْلاىَ اَنْتَ السُّلْطانُ وَاَ نَا الْمُمْتَحَنُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمُمْتَحَنَ

مولاى من اى مولاى من تویى سلطان و منم گرفتار آزمایش و آیا رحم کند به بنده گرفتار آزمایش

اِلا السُّلْطانُ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الدَّلیلُ وَاَ نَا الْمُتَحَیِّرُ وَهَلْ یَرْحَمُ

جز سلطان مولاى من اى مولاى من تویى دلیل و راهنما و منم متحیر و سرگردان و آیا رحم کند

الْمُتَحَیِّرَ اِلا الدَّلیلُ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْغَفُورُ وَاَ نَا الْمُذْنِبُ وَهَلْ

سرگردان را جز راهنما مولاى من اى مولاى من تویى آمرزنده و منم گنهکار و آیا

یَرْحَمُ الْمُذْنِبَ اِلا الْغَفُورُ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْغالِبُ وَاَ نَا

رحم کند گنهکار را جز آمرزنده مولاى من اى مولاى من تویى غالب و منم

الْمَغْلُوبُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَغْلُوبَ اِلا الْغالِبُ مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ

مغلوب و آیا رحم کند بر مغلوب جز غالب مولاى من اى مولاى من تویى

الرَّبُّ وَاَ نَا الْمَرْبُوبُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْمَرْبُوبَ اِلا الرَّبُّ مَوْلاىَ یا

پروردگار و منم پروریده و آیا رحم کند پروریده را جز پروردگار مولاى من

مَوْلاىَ اَنْتَ الْمُتَکَبِّرُ وَاَ نَا الْخاشِعُ وَهَلْ یَرْحَمُ الْخاشِعَ اِلا الْمُتَکَبِّرُ

اى مولاى من تویى خداى با کبریا و بزرگمنش و منم بنده فروتن و آیا رحم کند بر فروتن جز خداى بزرگمنش

مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اِرْحَمْنى بِرَحْمَتِکَ وَارْضَ عَنّى بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ

مولاى من اى مولاى من به من رحم کن به رحمت خود و خوشنود شو از من به جود و کرم

وَفَضْلِکَ یا ذَاالْجُودِ وَالاِْحْسانِ وَالطَّوْلِ وَالاِْمْتِنانِ بِرَحْمَتِکَ یا

و فضل خود اى صاحب جود و احسان و نعمت و امتنان به رحمتت اى

اَرْحَمَ الرّاحِمینَ # مؤ لّف گوید: که سیّد بن طاوُس بعد از این مناجات دعاء طولانى از

مهربانترین مهربانان * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آن حضرت نقل کرده مسمّى به دعاء امان مقام را گنجایش ذکر آن نیست و مى خوانى نیز در این مقام شریف دعایى را که در مسجد زید ذکر مى کنیم انشاءالله و بدانکه ما در هدیّة الزّائرین اشاره کردیم به اختلاف در محرابى که محلّ ضربت خوردن امیرالمؤ منین علیه السلام است که آیا همین محراب معروفست یا آن محراب متروک و گفتیم که نهایت احتیاط در آن است که اعمال محراب را در هر دو جا بکنند یا گاهى در معروف و گاهى در متروک .
اعمال دکّه حضرت صادق علیه السلام پس برو بسوى مقام حضرت صادق علیه السلام و آن واقع است در نزدیکى مسلم بن عقیل رضوان الله علیه و آنجا دو رکعت نماز کن و چون سلام دادى و تسبیح نمودى

پس بگو: یا صانِعَ کُلِّ مَصْنُوعٍ وَیا جابِرَ کُلِّ کَسیرٍ وَیا حاضِرَ کُلِّ مَلاَءٍ

* * * * اى سازنده هر ساخته و اى جبران کننده هر شکسته و اى حاضر هر انجمن

وَیا شاهِدَ کُلِّ نَجْوى وَیا عالِمَ کُلِّ خَفِیَّةٍ وَیا شاهِدا غَیْرَ غائِبٍ وَیا

و اى گواه هر راز و اى داناى هر پنهان و اى حاضرى که پنهان نشود و اى

غالِبا غَیْرَ مَغْلُوبٍ وَیا قَریبا غَیْرَ بَعیدٍ وَیا مُونِسَ کُلِّ وَحیدٍ وَیا حَیّا

غالب شکست ناپذیر و اى نزدیکى که دور نشود و اى همدم هر تنها و اى زنده

حینَ لا حَىَّ غَیْرُهُ یا مُحیِىَ الْمَوْتى وَمُمِیتَ الاَْحْیاءِ الْقآئِمَ عَلى کُلِّ

در آن زمان که زنده اى جز او نبود اى زنده کن مردگان و میراننده زندگان و مراقب هر

نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ پس

کس بدانچه کرده است معبودى نیست جز تو درود فرست بر محمد و آل محمد * *