Iceboy

ادبیات انگلیسی.عکس.اس ام اس.مطالب علمی و ... در عرشه تایتانیک!

Iceboy

ادبیات انگلیسی.عکس.اس ام اس.مطالب علمی و ... در عرشه تایتانیک!

امین حیایی

زنگی نامه امین حیایی


نام: امین

نام خانوادگی: حیایی


تاریخ تولد: ۱۳۴۹


محل تولد: تهران


میزان تحصیلات: دیپلم


نام همسر: نیلوفر خوش خلق (بازیگر
)

در دوران تحصیل به فعالیت در تئاتر پرداخت و پس از گرفتن دیپلم، درحین خدمت سربازی در مرکز هنرهای نمایشی عقیدتی - سیاسی نیروی هوایی فعالیتش را آغاز کرد. در سال ۱۳۷۰ بازیگر یک تئاتر کودکان به کارگردانی ثریا قاسمی بود. در پانزدهمین جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت جایزه بازیگر نقش دوم برای فیلم «براده‌های خورشید» شد
.

خیلی زمان برد تا بتواند به عنوان بازیگر نقش اول در فیلمهای سینمایی بازی کند. در اولین نقش آفرینی اش به عنوان بازیگر نقش اول در فیلم «سیب سرخ حوا -- ۱۳۷۸» چندان موفق نبود
.

او در فیلم‌های « هتل کارتن، دستهای آلوده» و بخصوص در فیلم «مزاحم» به کارگردانی سیروس الوند نیز نقشی داشت
.

شش فیلم «مزاحم، مانی و ندا، مونس، اثیری، رز زرد، بوی بهشت» با بازی او در سال ۱۳۸۱ در سینماهای تهران به روی پرده رفت

حسام نواب صفـوی

نام اصلی: حسام
نام خانوادگی اصلی: نواب صفـوی

تاریخ تولد: 1353
محل تولد: تهـران

ملیت: ایرانی


......................................
فارغ التحصیل بازیگری از دانشگاه آزاد اسلامی
.
شروع فـعالیت سینمایی با بازی در فیلم اعـتراض (مسعود کیمیایی) در سال ١٣٧٨
.
با بازی در نقش کوتاهی در فـیلم اعتراض به دنیای بازیگری قـدم گذاشت. به قـول خودش بخشهای عـمده بازی او و پولاد کیمیایی بنابه دلایلی از فـیلم حذف شده است
.
اما با مجموعه تلویزیونی کیف انگلیسی در نقشی منفی ظاهر شد و فـیزیک چهره و بازی اش توجه خیلی ها را جلب کرد. بازی خوب و قابل قبول او در فیلم اتانازی نشان داد که توانایی هایی هـم دارد
.

فـیلم شناسی
:
1385
مهمان ( سعـید اسدی ) [بازیگر
]
1384
سوغات فـرنگ ( ) [بازیگر
]
1384
ابراهـیم خلیل الله ( محمدرضا ورزی ) [بازیگر
]
1383
سرود تولد ( علی قوی تن ) [بازیگر
]
1383
ازدواج به سبک ایرانی ( حسن فتحی ) [بازیگر
]
1383
عروس فـراری ( بهرام کاظمی ) [بازیگر
]
1382
شمعی در باد ( پوران درخشنده ) [بازیگر
]
1381
عروس خوشقدم ( کاظم راست گفتار ) [بازیگر
]
1381
سیزده گربه روی شیروانی ( علی عبدالعلی زاده ) [بازیگر
]
1380
اتانازی ( رحمان رضایی ) [بازیگر
]
1380
نان، عشق، موتور هزار ( ابوالحسن داودی ) [بازیگر
]
1378
اعتراض ( مسعود کیمیایی ) [بازیگر
]

 

‌شقایق دهقان

بیوگرافی‌ ‌شقایق دهقان از زبان خودش

من در روز چهارم اسفند ماه سال 1357 درست سه ماه قبل از اینکه برای اولین بار سوار هوا پیما بشم, در یکی از شهر های کوچک دانشجوی آلمان به اسم لان گسین به دنیا آمدم و بعد از سه ماه در لوایل سال 1358 که مصادف شد با اتمام تحصیلات پدرم, وقوع انقلاب, آغاز دلتنگی های مادرم و هفت ساله شده خواهر بزرگم ما به کشور بازگشتیم و به دلیل کار پدرم به مدت 6 سال در شمال کشور ساکن شدیم ومن , خواهر بزرگترم و خواهر و برادر کوچکترم که در همان شهر های شمال کشور به دنیا آمدند و به خوانواده ما پیوستند دوران کودکیمان را تا قبل از مدرسه رفتن من در فضایی خوش و آرام گذراندیم و بعد از 6 سال, خانواده 6 نفری ما به تهران آمد و در تهران ساکن شد و من به مدرسه رفتم
.
سالهای بین اول ابتدایی تا گرفتن دیپلم ساده ترین, سطحی ترین و بی دغدغه ترین سالهای زندگی من بود . بدون هیچ اوج و فرودی. مثل یک شاگرد خوب, مودب و سر به زیر و هیجان انگیز ترین قسمت سالهای تحصیلی من شرکت در برنامه های ورزشی و فرهنگی بین مدارس بود
!
تا اینکه در تابستان سال 1374 زمانی که هفده سالم بود برای گذراندن اوقات فراغت در یکی از کلاسهای عروسک گردانی فرهنگسرای امیر کبیر ثبت نام کردم و با فضای تازه ای آشنا شدم که خیلی لذت بخش تر از فضای یکنواخت , تکراری و بی هیجانی بود که تا آن زمان داشتم .فضایی که آدم را وادار به فکر کردن و ایجاد خلاقیت می کرد و دو سال بعد, همزمان با امتحانات نهایی سال چهارم دبیرستان از طرف معلمی که در آن کلاس با هم آشنا شده بودیم به یک گروه تئاتر عروسکی که برای جشنواره عروسکی آماده می شدند معرفی شدم و آغاز به کار کردم
.
صحنه, اجرا و تماشاچی بی نظیر بود . کار کردن با عروسکهای نمایشی رو دوست داشتم . بنابراین به دیپلم ریاضی که گرفته بودم هیچ اهمیتی ندادم و تصمیم گرفتم با تمام تلاشم به این رشته ادامه بدم . اما آن اجرا . اولین و آخرین تجربه تئاتر عروسکی من شد
.
از طریق یکی از همان همکارهای گروه تئاتر عروسکی به خانم گلچهره سجادیه که مشغول تشکیل یک گروه تئاتر بود و اجرای نمایش بود معرفی شدم و همکاریم با آن گروه شروع کردم
.
فضایی جدی تر , سنگین تر , پیچیده تر و عجیب , خیلی عجیب . سه ماه تمرین و دوماه اجرا
.
پنچ ماه کار کردن با یک گروه حرفه ای تئاتر با عث شد تا پیش خودم قسم بخورم که تا آخر عمرم به کار تئاتر ادامه می دهم و همزمان و بازهم طریق یکی از همکاران همان تئاتر عروسکی به یکی از تهیه کننده های گروه کودک تلویزیون معرفی شدم و کار نوشتن من آن برنامه را هم شروع کردم و پیش خودم فکر کردم خب می توانم هر دو کار را با هم انجام بدهم . بازی در تئاتر و نوشتن برای تلویزیون . اما بازی در سریالهای تلویزیونی , هرگز
!
طولی نکشید که یکی از همان کارگردانهای گروه کودک تلویزیون , اجرای من را در آن نمایش دید و به من پیشنهاد بازی در سریالش را داد و من بعد از دو هفته تردید پذیرفتم
!
کارم را در تلویزیون با فعالیت در گروه کودک آغاز کردم و شدم عضو جدایی نا پذیر خانواده تلویزیونی ها . در این بین در دو کار سینمایی هم بازی کردم زیر نور ماه و نقش کوتاهی در فیلم سیندرلا و بعد بلافاصله به آغوش تلویزیون بازگشتم
.
زندگی در کنار خانواده ای که بسیار زیاد دوستشان داشتم و شغلی که با اشتیاق و علاقه دنبال می کردم به بهترین نحو می گذشت
.
تا اینکه در پائیز سال 1381 اتفاق عجیبی افتاد . بستن یک قرار داد جدید و بازی در سریال طنز هر شبی به اسم "پاورچین" و آشنا شدن با
.....
از قبل می شناختمش, دو سه سالی بود . اولین آشنائیمان در یک برنامه ترکیبی بود به اسم گلخونه برای شبکه جام جم . سه سال قبل از پاورچین و بعد از آن چند کار نصفه و نیمه که هیچکدام به مرحله تولید و پخش نرسید
.
اما این بار فرق می کرد
.
مهراب قاسم خانی . همکار خوب و خوش اخلاق و صمیمی من . دیگر فقط یک همکار نبود . خیلی عجیب بود یه حس عجیب ... یه حسی مثل تفاهم و همفکری و اشتراک
.
الان هم که چند ماه از زندگی مشترک من با آن همکار خوب و خوش اخلاق و صمیمی می گذرد . بار ها شده که خاطراتمان را با هم مرور کردیم و هر دوی ما حداقل از طرف خودم می گویم . خدا را شکر می کنم که همه خوشبختیهای دنیا را یک جا به من هدیه کرده است

شادمهر عـقـیلی

بیوگرافی شادمهر عـقـیلی

متولد 1351/7/11 ملقـب به سلطان پاپ


بچه خیابان هاشمی تهران '''' اصلیت طالقانی '''' فرزند آخر خانواده '''' پدرش و برادرانش را در جنگ تحمیلی از دست داد که این مطلب همواره از سوی خود شادمهر
تکذیب شده '''' در شرایط سخت مالی بزرگ شد '''' گیتار زدن را از حرکات دست گیتاریست ها یاد گرفت '''' فوق لیسانس از هنرستان موسیقی '''' تا 24 سالگی به

خواننده شدن فکر نمیکرد '''' بی علاقه به موسیقی اصیل و سنتی '''' اغلب ساعات روز را در اتاق کوچکش به تمرین موسیقی میپرداخت '''' برای تماشای کلیپ های

خارجی بیتابی میکرد '''' رفت و آمد های مدام به صدا و سیما برای کار در تلویزیون در سالهای 72و73 اواسط سال 75 چند آهنگ غیر مجاز را در زیرزمین های کرج

خواند '''' متنفر از تجملات '''' ویلون را خودش یاد گرفت و استاد سوت زدن هست ، حتی در استودیو '''' عشا ق بازی بهروز وثوقی '''' به افراد مختلف القاب مختلف

میداد '''' هرگز حتی سیگار هم نکشیده ، همانگونه که دیدید شادمهر عقیلی در فیلم شب برهنه حتی سیگار دست گرفتن هم بلد نبود '''' رفاقت با جوانان سالم را دوست

دارد '''' با قرض ارگ خرید '''' کم غذا و تحت تاثیر محبتهای مادرش '''' با دست مزد اولین کاستش ( بهار من ) یک پراید خرید '''' از هیچ غذایی بدش نمی آید '''' مردم

برای خرید آلبوم مسافر او جلوی نوار فروشی ها صف میکشید ند ، که حتی به عده ای هم کاست نمیرسید چون خیلی ها چند تا چند تا این آلبوم را خریداری میکردند و

تمام میشد '''' خودش را مدیون هیچ کس نمیداند جز مادرش و محمد تقی برادرش '''' همیشه پشیمان از امضای قرارداد با شرکت پیغام سحر '''' عاشق اتومبیل بی ام و

بیشتر شعرهای او را نیلوفر لاری پور گفته است '''' الگوی گیتار : اردشیر فرح '''' شناگر ماهر ( خصوصا شنای قورباغه ) حساسیت بیش از حد نسبت به دندانهایش

دست به جیب برای دوستان طراز اول '''' کم حرف '''' در تهران پاتوق هیشگی نداشته '''' اختلاف با بهروز صفاریان بعد از آلبوم مسافر '''' شایعه عمل زیبایی بینیش

رو تکذیب میکنه '''' هر روز اگر گیتار تمرین نکند پکر میشود '''' نازانگشتا ( خشایر اعتمادی ) و غزلک (سعید شهروز ) اوج هنر آهنگ سازی او برای دیگران است

'''' زیاد دوست ندارد با کسی مصاحبه کند '''' روزی دویست هزار تومان درآمد با بت آموزش و نوازندگی گیتار و ویلن در تهران '''' هرگز حاضر نشد که در آلبوم هیچ

خواننده ای هم صدایی کند '''' اختلاف شدید با محمد اصفهانی در تابستان 1379 '''' ما درش را میپرستد '''' یک پوستر را با سرمایه شخصی خودش به بازار فرستاد

چشمهایش نسبت به موسیقی سنتی روز به روز ضعیف و ضعیف تر شد '''' عاشق خرید کفش و بیزار از سیاست '''' بابت بازی و خونندگی در پرپرواز 10 میلیون

تومان گرفت '''' نارضی از گریمش در فیلم شب برهنه'''' درشرایطی به کانادا رفت که مسولین داشتند به خاطر منافع خودشان او را از موزیک پاپ کشور پایین بیاورند

ماهی یک بار به شمال میرفت '''' آرزو برگذاری کنسرت را در استادیوم آزادی داشت اما باز هم مسولین ارشاد......... ... '''' خواننده محبوب : ریکی مارتین '''' اهل

شب نشینی و روزنامه خواندن نیست '''' استاد کوک کردن سنتور '''' بعد از سفرش به کانادا فیلم شب برهنه با شکست مالی بدی روبه رو شد '''' عاشق ماشین عـوض

کردن است. '''' به پیشنهاد ، دوستش برای راه اندازی فروشگاه جواب منفی داد '''' نه ازدواج کرده ، و نه به خواستگاری رفته '''' آلبوم آدم و حوا رو خیلی دوست دارد و این

آلبوم در ایران هنوز توقیف هست '''' علاقه مند موسیقی ترکی '''' با چند خانواده در تورنتو دوست است '''' گرفتن تصدیق بین المللی در کانادا '''' آموزش خصوصی

گیتار و ویلن در تورنتو '''' محبوب ترین چهره موزیک پاپ ایران در خارج از کشور '''' فقط در یک سر شماری کوچک شادمهر 20 ملیون هوا دار داشته '''' طرح

کلیپهایش را خودش میدهد '''' خیالی نیست را بدون دست مزد خواند ولی برای آدم فروش دست مزد خوبی گرفت '''' یک استودیو خانگی در منزلش درست کرده و

مستاجر هست ، البته فعلا '''' وبلاگ ها ویا سایت های تقلبی در مورد خودش را هیچ گاه تکذیب نکرده و میگوید که هیچ سایت و یا وبلاگی را خودش اداره نمیکند و

اینها همه طرفدارانش هستند '''' قرار داد با 2 خواننده زن لس آنجلسی که برای آنها آهنگ سازی کند '''' و روزی 1 یا 2 بار با مادرش در ایران تلفنی صحبت میکند

'''' قبل از عید سال 83 دست راستش شکست '''' در تدارک کنسرتهای بزرگ در کشورهای پر جمعیت ایرانی ''''چند روز قبل با بهروز صفاریان با تلفن صحبت میکند و

آشتی میکنند '''' هیچ گونه هد ف و یا قصد باز گشت ندارد

پارسا پیروزفر

بیوگرافی پارسا پیروزفر

چهره او همیشه از جنجالهای مطبوعاتی به دور بود و در عین حال توانسته خودش را به عنوان یک ستاره مطرح سازد . پیروزفر حضورهای موفقی در سینما تجربه کرده که هر کدام خود به نوعی یک بازی متفاوت و دیدنی به شمار می روند.پیروزفر متولد 1351 دارای لیسانس نقاشی ازدانشکده هنرهای زیبای تهران است . پس از کسب تجربیاتی در زمینه گرافیک و تصویر سازی از سال 1370 در نمایش های عروسکی شرکت کرد و سپس به فعالیت در دوبله پرداخت ، با فیلم مجسمه ساخته ابراهیم وحیدزاده در سال 71 وارد سینما شد که در آن با قرار گرفتن در کنار امین تارخ تجربیات فراوانی آموخت. اما درست یک سال بعد و با پری ساخته داریوش مهرجویی بود که بیشتر شناخته شد. در آنجا در کنار نیکی کریمی توانست به خوبی حضور خودش را ثابت کند.
پیروزفر موفق نشان داد تنها یک سکوی پرتاب نیاز داشت که این یکی را حمید لبخنده با مجموعه در پناه تو در اختیار او قرار داد. مجموعه ای که با داشتن بازیگران جوانی که همه شان به نوعی پس از آن چهره شدند ، با استقبال انبوهی روبرو می شود و پیروزفر هم به شهرت می رسد. ضیافت در سال 1374 آغاز همکاری او با کمیایی بود که دو سال بعد با فیلم مرسدس او ادامه پیدا کرد. نقش های او در این آثار کوتاه مدت و به اصطلاح کارکتر محوری نبودند اما پارسا به خوبی از پس همین ها بر آمد و خودش را شناساند . سپس حمید لبخنده مجموعه در قلب من را می سازد که تا حدودی همان عوامل قبلی خود را داشت و بازهم به موفقیت می رسد
.
در همان سال 76 او فعالیت جانبی را هم دنبال می کند و به شرکت در نمایشنامه های رادیویی می پردازد و حتی در چند کاست برای کودکان کار می کند بازی در شیدا ساخته سال 77 کمال تبریزی را می توان اوج هنر نمایی پارسا دانست که در آن نقش رزمنده ای را ایفا می کند که در دوران بستری شدن برای معالجه چشم ، نادیده عاشق پرستارش می شود و پس از بهبودی به جستجو او می پردازد این بار همبازی او لیلا حاتمی بود که در بده بستان هایشان به شدت زیبا عمل می کنند. رحمان رضایی سال بعد در پروژه دختران انتظار به سراغ او می آید که یک درام سوزناک دانشجویی بود که در آن پارسا و نیکی کریمی نقش های اصلی را ایفا می کردند. همان سال همکاری سوم او با کمیایی در اعتراض شکل می گیرد و این بار در قالب معتاد چنان حضور درخشانی از خود نشان می دهد که نمی توان بدون تحسین از کنارش گذشت
.
دختری به نام تندر تاریک ترین نقطه بازی های پیروزفر به شمار می رود که در میان کارهای خوبش می توان با دید اغماض به آن نگریست . پس از آن در کمدی عروس خوشقدم همراه با نواب صفوی ، امین حیایی و ماهایا پطرسیان نقشی متفاوتی را تجربه می کند . او در وقت چیدن گردوها نقش یک روحانی را ایفا می کند ، اما این حضور بسیار متفاوت ساخته ایرج امامی هیچگاه به نمایش در نیامد . اشک سرما را در کنار گلشیفته فراهانی بازی کرد این فیلم را می توان درام نظامی دانست و بازی بسیار عالی از خود به نمایش گذاشت البته از سهم گلشیفته هم در این فیلم نباید گذشت هر دو بازی روانی از خود به نمایش گذاردند و بعد از آن نوبت به میهمان مامان رسید که در آن باز هم نقش یک معتاد بود، اما این بار با زمان طولانی تر با حضور قابل ستایش خود در این نقش جایزه بهترین بازیگر مرد از هشتمین جشن خانه سینما دریافت کرد. در زن زیادی ساخته تهمینه میلادی نقش معلمی را ایفا کرد که به اشتباه در پی سوءتفاهم هایی همسرش را می کشد ، نقش کوتاه وی جای کار چندانی نداشت اما پارسا در همان حد هم خوب ظاهر شد . وی به تازگی بازی در نقاب و در دیروقت را به پایان رسانده. آخرین حضور او در تلویزیون به مجموعه سفر سبز بر می گردد.

مارلون براندو

 

مارلون براندو

من هیچوقت شاگرد با ادبی نبوده ام

- در اتوبوسی به نام هوس -


براندو، متولد سال1924 در اوهاما، نبراسکا، قبل از بازی در "اتوبوسی به نام هوس" از الیاکازان ، در نسخه تئاتری همین فیلم ، اثر استانلی کووالسکی در برادوی ظاهر شده بود. شخصیت براندویی با این فیلم ( اتوبوسی به نام هوس) به ظهور رسید« مرد یاغی و بدوی وبی ثباتی که همه چیز را برای خود می خواست». معهذا ، رنگین نامه هایی که این کلیشه را پروبال می دادند ، نقش های متفاوت دیگری را که این بازیگر «سبک دار» ایفا کرده بود ، ندید می گرفتند:

 


مارلون براندو ستاره افسانه ای سینما روز جمعه 2 ژوئیه در سن 80 سالگی پس از مدتها بیماری در بیمارستانی در لس آنجلس درگذشت.
او در سال 1924 در ایالت نبراسکا به دنیا آمد. مادرش الکلی بود و پدرش زنباره ای که در کودکی خانواده اش را ترک گفت.

براندو مدتی مدرسه نظامی رفت و بعد به کارهای مختلفی مشغول شد و نهایتا برای شرکت در کلاسهای بازیگری راهی نیویورک شد و نزد استادش، استلا آدلر متد استانیسلاوسکی را آموخت.

مدتی بعد براندو به مدرسه بازیگری "اکتورز استودیو" که الیا کازان آن رامی چرخاند، راه پیدا کرد و در آنجا زیر نظر لی استراسبرگ متد اکتینگ( روشی که بازیگر برای اجرای نقش باید مدتی آن نقش را زندگی کند) را تکمیل کرد.

 

بازی در فیلم پدرخوانده دوباره براندو را به اوج شهرت رساند.




براندو در سال 1952 در نسخه سینمائی نمایشنامه اتوبوسی به نام هوس در کنار ویوین لی بازی کرد که به عنوان یکی از بهترین آثار سینمائی آمریکا شناخته می شود..

او در سالهای دهه 1950 در کنار جیمز دین و مونتگمری کلیفت به یکی از ستاره های مشهور هالیوود بدل شد..

شهرت او در سالهای پایانی دهه 1960 کمی افول کرد اما در دهه 1970 با درخشش در فیلم پدرخوانده بار دیگر نامش بر سر زبانها افتاد..

اما مهمترین نقشی که در ابتدای فعالیت سینمائی اش بازی کرد فیلم در بارانداز ساخته الیا کازان بود که نخستین اسکار را برای براندو به ارمغان آورد..

اما بازی درخشان براندو در فیلم پدرخوانده در سال 1972 شاید ماندگارترین نقش سینمائی باشد که یک بازیگر در طول تاریخ سینما بازی کرده است..


فرانسیس فورد کاپولا کارگردان پدرخوانده برای متقاعـد کردن تهیه کنندگان فیلم برای انتخاب براندو تلاش زیادی کرد چرا که عقـیده داشتند زمان این بازیگر دیگر گذشته است.
براندو برای بازی در این نقش دومین اسکار را بدست آورد که به نشانه اعـتراض به نوع به تصویر کشیدن سرخپوستها درهالیوود، از پذیرفتنش سر باز زد و به جای خود یک دختر سرخپوست را برای گرفتن جایزه به روی صحنه فرستاد..

پس از پدرخوانده دوباره نام براندو در جهان سینما مطرح شد. پس از این بود که براندو در فـیلمهای مطرحی مانند آخرین تانگو در پاریس، اینک آخر الزمان و آبگیرهای میسوری بازی کرد..

نقش کوتاه او در انتهای فیلم اینک آخرالزمان نیز از به یاد ماندنی ترین نقشهای تاریخ سینماست..

براندو برای بازی در نقش کوتاهی در فیلم سوپرمن بالاترین دستمزد آن زمان را گرفت..

.

چاپ آمریکا، در یک رای گیری نقش دون کورلئونه( با بازی براندو) در فیلم پدرخوانده را به عنوان ماندگارترین شخصیت تاریخ سینما برگزید Premiere مدتی پیش مجله .

براندو یک بار هم در مقام کارگردان در پشت دوربین قرار گرفت. این فیلم سربازهای یک چشم نام داشت که در سال 1961 ساخته شد.

در آخرین فیلم، براندو داشت نقش خودش را بازی کرد. نام این فیلم که به تازگی ساخته شده است براندوی : عصر طلائی است..

براندو هفت بار نامزد دریافت اسکار شد که دوبار به او تعلق گرفت..


فیلم شناسی

مردان 1950
اتوبوسی به نام هوس 1951
زنده باد زاپاتا 1952
جولیوس سزار 1953
دزیره 1954
وحشی 1954
در بارانداز 1954
مردها و عروسکها 1955
چایخانه ماه اوت 1956
سایونارا 1957
شیرهای جوان 1958
فراری 1959
سربازهای یک چشم 1961
شورش در کشتی بونتی 1962
آمریکایی پلید 1963
داستان تختخواب 1964
نام رمز مریتوری 1965
آپالوزا 1966
تعقیب 1966
دیدار مارلون براندو 1966
کنتسی از هنگ کنگ 1967
انعکاس در چشم طلایی 1967
کندی 1968
بسوزان 1969
شب روز بعد 1969
پدرخوانده 1972
ولگرد نیمه شب 1972
آخرین تانگو در پاریس 1973
آبخیزهای میسوری 1976
سوپرمن 1978
اینک آخرالزمان 1979
نبرد برای آمازون 1979
فورمول 1980
فصل سپید و خشک 1989
فرش من 1990
کریستوفر کلمب 1992
جیمی هالیوود 1994
دون ژوان دو مارکو 1995
جزیره دکتر مورو ۱۹۹۶
شجاع ۱۹۹۷
پول مفت ۱۹۹۸

ویلیام بردلی " برَد" پیت

برد پیت

ویلیام بردلی " برَد" پیت (زاده ۱۸ دسامبر ۱۹۶۳ (میلادی) در شاونی، اوکلاهاما) .

پیت در شاونی، اوکلاهاما به دنیا آمد و والدین او ویلیام ا. پیت و جین اتا هیلهاوس بودند. تبار اصلی پیت به انگلستان برمی‌گردد. او و دو برادر و خواهرش، داو پیت و جولی پیت، در اسپرینگ‌فیلد، میسوری بزرگ شدند. مادر او مشاور مدرسه و پدرش مدیر کارخانه ماشین سازی بود.

فیلم شناسی:.


کمتر از صفر (۱۹۸۷)
خوشحال با یکدیگر (۱۹۸۹
)
طبقه برنده (۱۹۸۹
)
تلما و لوئیز (۱۹۹۱
)
سراسر مسیرها (۱۹۹۱
)
جانی جیرپوش (۱۹۹۲
)
رودخانه‌ای از میان آن می‌گذرد (۱۹۹۲
)
کول ورلد (۱۹۹۲
)
عشق حقیقی (۱۹۹۳
)
کالیفرنیا (۱۹۹۳
)
افسانه‌های خزان (۱۹۹۴
)
مصاحبه با خون‌آشام (۱۹۹۴
)
طرفدار (۱۹۹۴
)
هفت (۱۹۹۵
)
دوازده میمون (۱۹۹۶
)
خواب روها (۱۹۹۶
)
متعلق به شیطان (۱۹۹۷
)
با جو بلک آشنا شوید (۱۹۹۸
)
باشگاه مشتزنی (۱۹۹۸
)
جان مالکوویچ بودن (۱۹۹۹
)
آدم‌ربایی (۲۰۰۰
)
مکزیکی (۲۰۰۰
)
جاسوس بازی (۲۰۰۱
)
بازده یار اوشن (۲۰۰۱
)
سندباد: افسانه هفت دریا (۲۰۰۳) (گوینده
)
آبی خواننده (۲۰۰۳) (نقش فرعی
)
تروا (۲۰۰۴
)
دوازده یار اوشن (۲۰۰۴
)
آقا و خانم اسمیت (۲۰۰۵
)
مرحوم (۲۰۰۵
)
بابل (۲۰۰۶
)
بزرگ قلب (۲۰۰۷
)
سرگذشت عجیب بنجامین باتن (۲۰۰۷) (تهیه کننده
)
سیزده یار اوشن (۲۰۰۷
)
شانتارم (۲۰۰۷) (تهیه کننده
)
کیفیت بازی (۲۰۰۷) (تهیه کننده)(بازیگر
)
بعد از خواندن بسوزان (۲۰۰۸
)
شانه های اطلس (۲۰۰۸
)
چاد اشمد (۲۰۰۸)

توماس جفری هَنکس


توماس جفری هَنکس (متولد ۹ ژوئیه ۱۹۵۶ (میلادی)). بازیگر سینمای امریکایی تاکنون دو بار جایزه اسکار را از آن خود کرده است. او به خاطر بازی نقش‌های قابل توجه در بسیاری از فیلم‌های محبوب و بحث‌برانگیز معروف است. درآمد ناخالص هنکس برای ۳۱ فیلمی که بازی کرده است چیزی در حدود سه میلیارد دلار تخمین زده‌اند که از این لحاظ در بین بازیگران مقام اول را داراست.

تام هنکس کارش را با بازی در فیلم‌های کمدی آغاز کرد.


هنکس طرفدار تیم فوتبال آستون ویلای انگلیس است.

فیلم شناسی:

.

۲۰۰۴ -ترمینال (ویکتور ناورسکی)
۲۰۰۲ -اگر می‌توانی مرا بگیر (کارل هانراتی)
۲۰۰۲ -جاده‌ای به سوی تباهی (میشل سالیوان)
۲۰۰۰ -دورافتاده‌ (چاک نولاند)
۱۹۹۹ -دالان سبز (پل ادکامپ)
۱۹۹۹ -داستان اسباب‌بازی ۲ (صدای وودی)
۱۹۹۸ -نامه دارید (جو فاکس)
۱۹۹۸ -نجات سرباز رایان (جان میلر)
۱۹۹۶ -آن کاری که کردی (آقای اسمیت)
۱۹۹۵ -داستان اسباب‌بازی (صدای وودی)
۱۹۹۵ -آپولو ۱۳ (جیم لاول)
۱۹۹۴ -فارست گامپ (فارست گامپ)
۱۹۹۳ -فیلادلفیا (آندرو بکت)
۱۹۹۳ -بی‌خوابی در سیاتل (سام بالدوین)

جوایز

۲۰۰۱ -نامزد اسکار بازیگر نقش اول مرد برای فیلم دورافتاده
۱۹۹۹ -نامزد اسکار بازیگر نقش اول مرد برای فیلم نجات سرباز رایان
۱۹۹۵ -برنده اسکار بازیگر نقس اول مرد برای فیلم فارست گامپ
۱۹۹۴ -برنده اسکار بازیگر نقش اول مرد برای فیلم فیلادلفیا
۱۹۸۹ -نامزد اسکار بازیگر نقش اول مرد برای فیلم بزرگ
۱۹۹۴ -برنده خرس نقره‌ای جشنواره برلین برای فیلم فیلادلفیا

سوفیا لورن

بیوگرافی سوفیا لورن


تولد
سوفیا سیکولونه در ۲۰ دسامبر ۱۹۳۴ در رم متولد شد. پدرش مهندس بود و مادرش بازیگر و معلم پیانو بود.


او در شانزده سالگی, مدل یک مجلّهٔ ماهانه بود و از همین راه به عالم سینما راه یافت فعالیت سینمایی اش را با نقش‌های کوچک در فیلم‌های کوچک ایتالیایی آغاز کرد.اولین نقشش را در فیلم روشنایی‌های وارتیه درسال ۱۹۵۰ ایفاکرد. سوفیا در رقابت‌های زیبایی محلـی هم شـرکت می‌کـردو چنـدین جایزه دریافت نموده اما سرانجام توسط کارلو پونتی تهیه کننـده سینمایی کشف شد وبه عالم سینما راه یافت


حضور در سینما
باتلاش کارلو پنتی نامش به سوفیا لورن تغییر کرد اوابتدا در فیلم‌های برده فروشی سفید و «دوشیزگان در خطر» بازی کرد و سپس در فیلم‌های دختر رودخانه , آتیلا, چرخ و فلک تا پل و حیف که خیلی حقه‌ای ظاهر شد.

زمانی که رم رقیب اصلی هالیوود در تولید فیلم بود او ستاره بسیاری از محصولات سینمائی رم بود و با کارگردانانی چون فدریکو فلینی و ویتوریو دسیکا کار کرده‌است و مارچلو ماستریانی همبازی او در بسیاری از فیلم‌هایش بود.

نتیجه یک نظر خواهی در ایتالیا می‌گوید مردم ایتالیا بیشتر از هر نقش دیگر سوفیا لورن، بازی او را در برابر مارچلو ماستریانی در فیلم دیروز امروز و فردا ساخته ویتوریو دسیکا را دوست دارنداین فیلم با همین نام در زمان خود در ایران نیز با استقبال بسیار روبرو شد. لورن قراردادی که با استودیو پارامونت بست به شهرت جهانی دست یافت از جمله فیلم‌های وی در این دوره را می‌توان «غرور و شهوت ,هوس زیر درخت‌های نارون , قایق خانگی , ثعلب سیاه و زن اونجوری»را نام برد.وی از جمله هنر پیشگانی است که این حرفه را از صفر شروع کرد و درنتیجهٔ تلاش بسیار, مقام ممتازی به دست آورد. ودرسال ۱۹۶۱ فیلم مشهور ال سید را بازی کرد. سوفیا و کارلو پنتی روز ۱۷ سپـتامبر ۱۹۵۷ با هم ازدواج کردند ازدواج اول آنها به ناچار لغو شد تا پونتی به جرم دو همسری محکوم نشود، آن‌ها ۹ آوریل ۱۹۶۶ دوباره با هم ازدواج کردند وصاحب دوپسر بنامهای کارلو و ادواردو شدند.لورن توانایی بازیگری وسعی حتی در حوزه کمدی داشت به ویژه در پروژه‌های ایتالیایی، که می‌توانست به راحتی افکار خود را ابراز کند هر چند در یادگیری زبان انگلیسی هم به خوبی پیشرفت داشت، جایزه اسکاری که بدست آورده اولین جایزه مهم اسکار برای یک بازیگرزن غیر انگلیسی زبان بود.لورن یکی از مشهورترین بازیگران زن جهان بود و هم زمان به بازی در فیلم‌های آمریکایی و اروپایی مشغول بود و با بزرگترین ستارگان مرد سینماکار می‌کرد. در سال ۱۹۶۴ با بازی در فیلم سقوط امپراطوری رم و دریافت دستمزد یک میلیون دلاری بازی اش را کامل کرد.فعالیت لورن پس از مادر شدنش کاهش یافت و در ۴۰ و ۵۰ سالگی در فیلم‌های همچون سفر و روز خاص بازی کرد.در دهه ۶۰ در انتخاب فیلم‌ها وسواس بیشتری به خرج می‌داد در سال ۱۹۹۱ به خاطر خدماتش به سینمای جهان اسکار افتخاری دریافت کرد و به عنوان یکی از گنجینه‌های سینمای جهان معرفی شد. در فیلم آماده پوشیدن رابرت آلتمن در سال ۱۹۹۵ هم حضوری موفق داشت.فعالیت‌های جاری وی در سال ۲۰۰۳ حضور مختصری در کلیپ موسیقی زندگی آمریکایی مدونا داشت، در سال ۲۰۰۶ هم در مراسم افتتاحیه المپیک زمستانی تورین پرچم المپیک را حمل کرد در سال ۲۰۰۷ هم در سن ۷۲ سالگی در فیلم تقویم قراربود جلوی دوربین برهنه شود وازاین کار منصرف شد. سوفیا لورن بازیگر سرشناس آمریکایی در طول ۷۲ سال زندگی هنری درحدود۹۰ فیلم به ایفای نقش پرداخته‌است از آخرین کارهایش می‌توان به حضور در جشنواره ‘’ ونیز'’ به خاطر بازی در فیلم پسرش ‘’ ادواردو پونتی'’ با عنوان ‘’در میان غریبه ها'’ اشاره کرد


دریافت جوایز
۱۹۵۸به خاطر بازی در فیلم ثعلب سیاه , موفق به دریافت جایزه فستیوال وِنیز شد. پس از جنگ جهانی دوم سوفیا لورن سمبل زن ایتالیائی به ایتالیا بازمیگردد و در افسانه مهم جنگی ویتوریو دسیکا که زندگی و نجات یک مادر و دختر را در جنگ به تصویر میکشد. با نام دو زن باهمکاری جان پل بلموندو ایفای نقش میکند و اولین جایزه اسکارش و جوایز «جشنواره فیلم کن»، «جشنواره فیلم ونیز»و «جشنواره فیلم برلین» را در سال ۱۹۶۰ به واسطه همین فیلم دریافت کرده ودومین جایزه اسکار را ازفیلم ازدواج بسبک ایتالیائی در سال ۱۹۶۴ در یافت می‌کند و در سال ۱۹۹۱ جایزه اسکار افتخاری رانیز کسب می‌کند. جشنواره فیلم استانبول جایزه یک عمرفعالیت پرثمرهنری را به «سوفیا لورن»، هنرپیشه قدیمی سینما اهدا کرد. این هنرپیشه اعلام کرد این جایزه را کنارتندیس اسکارش قرار خواهد داد.

.

.

.

آیه الکرسی

اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ255)

لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿256﴾ اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ(257)


خداى یکتا که جز او کسی شایسته ستایش نیست / او همیشه زندهء پا برجای است /(پس) هیچ گاه خواب سبک و سنگین او را فرا نمی گیرد /آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است در سیطره مالکیّت و فرمانروایى اوست /مگر می شود کسی شفاعت کند(مردم را) بدون اجازهء او / به پیدا و پنهان ایشان آگاه است / وایشان ذرّه ای از دانش او را احاطه ندارند / مگر به آنچه او بخواهد / دامنه تخت (سلطنت) او آسمانها و زمین است/ نگهداری اینها برایش کاری نیست / و او بلند مرتبه ترین و بزرگ مطلق است .

در دین اجباری نیست،فرق میان پیشرفت و سقوط بیان شده است/ پس آن کس که طغیانگر بودامّا به خدا ایمان آورد به بهترین دستاویز نجات (از پرتگاه) رسیده است که پاره شدنی نیست /و خدا شنوا و دانا است./ خدا پشتیبان افراد باایمان است آنها را از تاریکیها بیرون می ‌آورد و به طرف نور میبرد/ و کسانی که کافر شدند و اولیاء آنها طاغوت شدند (این طاغوتیان) آنهارااز نور بیرون آورده به درون تاریکیها میبرند/.آنهایند اهل آتش جهنّم و همیشه در آن خواهند بود(257)