Iceboy

ادبیات انگلیسی.عکس.اس ام اس.مطالب علمی و ... در عرشه تایتانیک!

Iceboy

ادبیات انگلیسی.عکس.اس ام اس.مطالب علمی و ... در عرشه تایتانیک!

بحران غزه

سلان حالتون چطوره؟خیلی وقت بود چیزی ننوشته بودم.از همه اونایی که منو تشویق می کنند بنویسم ممنونم.فکرنمی کردم مطالب وبلاگم رو با دقت دنبال کنند و از کم کاریم گله کنن.ممنونم.یه چیزی رو می دونید؟من نه حزب اللهی ام نه بسیجی.ولی شعور دارم. معنی فاجعه را درک می کنم.حتی اگر برای آن کاری نکنم اینقدر شعور دارم که از بروز آن برای دیگران ابراز شادمانی نکنم.میدانید فاجعه یعنی چی؟آنچه که در غزه می گذرد فاجعه است,ولی بیشعوری آن عده ای که معتقدند فلسطینیها سزاوار این مصیبتند و به قول خودشان حقشونه !!!!!!!!! عمق فاجعه را بیشتر می کند.وقتی از یکی از آن بیشعور های آشغال دلیل این حرف را خواستم تنها توانست چهار دلیل بیان کند:

1 - آنها عرب هستند !

و آن بیشعور در برابر این حرف من مثل سگ درماند: 124000 پیامبر و همین طور هم دوازده امام آمدند تا به انسانها بگویند همه با هم برابرند و با اینحال هنوز (

بعضی )ایرانیها اینقدر نفهم هستند که می گویند چون آنها عربند ما از آنها بهتر و با شعورتریم! آیا فکر می کنید در نزد خدا عرب و عجم و ... فرق دارند؟ آنهایی که می گویند بله باید در شعور خودشان شک کنند.اینها نه خود و بی ارزشی خود را درک کرده اند و نه خدا را شناخته اند. اصلا کی به شما این صلاحیت را داده که برای فلسطینیها تعیین لیاقت و صلاحیت کنید؟

2 -آنها تروریست هستند و اسراییلیها را با پرتاب موشک و ...می کشند.اسراییل هم از خود دفاع می کند.

و آن بیشعور باز هم درماند از این حرف من: اسراییل سالهاست با این استدلال که قوم یهود بیش از 6 روز در جهنم نمی ماند (در قرآن کریم نیز به این ادعای آنها اشاره شده و به شدت رد شده است ) از هیچ جنایتی رویگردان نیستند و حتی نوزادان را هم به قتل می رسانند.آیا این نوزادان , زنها و بچه ها هم موشک پرتاب می کنند؟؟؟ آیا زخمیهای درون بیمارستانها هم در حال شلیک موشک هستند؟آیا امدادگران که طبق توافق تمامی بیشعورها و باشعورهای دنیا مصونیت دارند و کسی نباید به آنها شلیک کند هم خطرناک اند؟

مگر حماس چقدر موشک دارد که بتواند تا این حد امنیت اسراییل را به خطر بیندازد؟مگر قدرت تخریب موشک های کوچک قسام چقدر است که تل آویو با بمبهای خوشه ای به مقابله با آنها بپردازد؟

اسراییل رسما به حماس که نه گروهک ,بلکه اکنون یک دولت فلسطینی است اعلان جنگ داده است و بارها و بارها سران این جنبش را ترور کرده است.

در برابر این کار انتظار دارید آنها چه کنند؟مشکل گشا بین اسراییلیها پخش کنند؟خوب معلوم است دیگر.آنها هم مقابله می کنند؟جنگ است دیگر.در جنگ شکلات و بیسکوییت که پخش نمی کنند!این حق طبیعی آنهاست.با چی مقابله کنند؟با تانک هایشان؟کی به آنها تانک می فروشد؟شما؟خوب آنها موشک ساختند و تنها سلاحشان این موشک هاست.اسراییل مجبور نیست اینقدر جوانان فلسطینی را به این اشکال ناجوانمردانه بکشد تا فلسطینیها در صدد انتقام برآیند.

3- آنها خودشان آتش بس را نقض کردند.

و باز هم در ماند وقتی با این استدلال ساده گفتم این همه اسراییلیها آتش بس نقض کردند , یک بار هم فلسطینیها این کار را بکنند.آیا خدا گفته که هر کسی آتش بس نقض کند باید این بلا سرش آید الا اسراییل؟

4- فلسطینیها خودشان زمینهایشان را فروختند. 

و باز هم مثل سگ خیط شد وقتی گفتم اولا اجداد آنها به زور و از ترس جانشان   

 

مجبور ,میفهمی ؟ مجبور به این کار شدند. دوما آنها تنها 2 درصد زمینهایشان را فروختند که همین حالا هم اسراییل در آنجا کلی شهرک ساخته است. 2 بله 2 درصد. این که نشد مجوز برای کشتار به این فجیعی! آنهم توسط کسانی که ادعا می کنند خیلی مظلوم اند و هولوکاست و ... را مرتب به عنوان سند مظلومیت و بی آزاری خودشان مطرح می کنند. 

 

مگه هر کی زمین می فروشه باید بچه هاش توسط خریدار کشته شوند؟!

۵-اجداد اسراییلیها (طبق گفته عقده ای های توی کانالهای ماهواره ای ) توسط اجداد فلسطینیها قتل عام شدند!!!!!!!!!!!! !!! !!! 

 

این دیگر از آن حرفهاست.تا جایی که ما به یاد داریم تمام مسیحیها از اسراییل دفاع می کنند و عده بسیار انگشت شماری از مسلمانان تنها با حرف از فلسطین دفاع می کنند.کی این بدبختها تونستند تو اسراییل دست به کشتار بزنند؟    

اگر بحث کشتار است آنها در جنگ جهانی دوم که بیشتر کشته دادند!چرا نمی روند اروپاییها را بکشند؟ 

اگر بحث عقده و کینه کشی است ما ایرانیها هم باید توسط دیگران کشته شویم.با این استدلال که اجداد ما در جنگ با امپراطوری روم بسیاری از رومیها را می کشتند!!!  

از فردا انگلیسیهای دماغ بالا باید به آلمان اعلان جنگ کنند که چی ؟ اجدا شما در طی دوجنگ جهانی بسیاری از اجداد ما را کشتند!!!

 

این اسراییل بوده که بارها و بارها به فلسطین حمله کرده و با حمایت آمریکا تا تونسته بیشتر و بیشتر از مساحت خاک این کشور به نفع خود کم کرده. 

واقعا متاسفم که سطح شعور بعضی از هموطنانم این است.یکی از چیزهایی که درمان ندارد بیشعوری است. 

پارچه نوشته

حجکم مـقبـول و سعیکم مشکور.

پارچه نوشته ای که سردر خانه کسانی که از سفـر حج بازگشته اند نصب می شود.خوب تا اینجا مشکلی وجود ندارد.امری عادی است.سنتی نیکوست.

اما نه.انگار یه جای کار می لنگه ! 10 12 روز از نصب این پارچه ها گـذشته اما انگار حاجی محترم قصد نداره اونا رو برداره ؟! انگار میخواد همه بفـهمـن حاجی شده.چی ؟ همه ؟؟!! مگه برای مردم رفـته زیارت خانه خدا ؟

عجب!ببخـشید ها.حاجی های محترم .فکر نمی کـنید که اسم این کار ریا است و ثواب کارتان را از بین می برد ؟

گاهی هم پا را از این فـراتر می گذارند و پـرچم هـایی را بالای خانه نصب می کنـند. بابا ! شما برای خدا رفـتـید به سفر واجب حج.نه برای مردم. خدا احتیاجی به پرچم نداره.

عقل حکم میکند نهایتا بعد از 3 یا 4 روز این پارچه ها را بردارند.

ریا ثواب زیارت را از بین می برد.کلاه شرعی درست نکنید.نگویید رسم است و ... .

نکاتی برای خوشبختی

نکاتی برای خوشبختی

گذشته را در آغـوش بگیر، اما در آن زندگی نکن

. با کسی ازدواج کن که با لذت با او حرف بزنی چون وقـتی پیر شدی این خصوصیت از همه چیز مهم تر است

.

. هر چیزی را باور نکن

.

با همه پشتکاری که می توانی داشته باشی زحمت بکش


. به هر اندازه که لازم است بخواب


وقتی به کسی میگویی دوستت دارم منظورت همین باشه و بس. ( اینو بیشتر خانم ها دقـت کنن که فقط هـنگامی که هـدف خاصی دارند برای رسیدن به آن خودشان را به قـربانی علاقه مند نشان می دهند.))

 

. وقتی به کسی می گویی متاسفـم به چشماش نگاه کن


. پیش از ازدواج در مورد مسایل مهم اعـتقادی با هم صحبت کنید و با هم هـماهـنگ شوید.


. به عشق در نگاه اول معتقـد نـــباش


. هرگز به آرزوهای بقــیه نخند کسانی که آرزو ندارند چیز زیادی ندارند


. شاید قــلـبت بشکنه اما یادت باشه که تنها راه زندگی کامل است


. هنگام سوء تفاهم منصفانه معادله کن اما لطفا توهـین نکن


. افراد را از روی خانواده آنها نسنج اما نقش آن در شخصیتشان را نادیده نگیر.

 

. آهسته حرف بزن اما سریع فکر کن


.وقـتی کسی از تو چیزی میپرسد که نمی خواهی جواب بدهی اول تبسم کن و بعد بپرس چرا می خواهی بدانی؟


خودت را بیش از حد محتاج محبت دیگران نکن.

 

به اخلاقـیات پایبند باش.99 درصد احمقـهایی که به انحراف اخلاقی دچار شدند اوایل کار می گفـتند ما با بـقـیه فرق داریم و بی جنبه نیستیم.

 

یادت باشه عـشق بزرگ و موفـقـیـت بزرگ همراه است با ریسک بزرگ.

 

.هرگز اجازه نده یک دعـوای کوچک یک دوستی بزگ را خدشه دار کند.

 

. وقتی متوجه اشتباهت شدی به سرعـت آن را اصلاح کن


. وقتی گوشی تلفن را برمی داری با لبخند جواب بده ِطرف مقابل این را متوجه می شود.

 

برای مذهـب ارزش قایل باش و به آن بپرداز.

 

عشق و علاقه به دیگران دو طرفه است.نه فقـط از جانب دیگران برای شما.

 

هنگام درگیری با هـمسر پای خانواده او را به میان نیاور و به آنان توهـین نکن.

 

حتی اگر از کسی خوشت نمی آید در این مورد با دیگران صحبت نکن و این موضوع را همه جا جار نزن.وگرنه مقابله به مثل برای دیگران آسان است.

 

. زمانی را برای خود اختصاص بده

ازدواج به سبک ایرانی

آخه بوق زدن هم شد روش شادی کردن؟؟!!

سلام.امروز میخوام در مورد عـروسی های ایرانی مطلب بنویسم.معمولا مطالبی که می نویسم تند و آتشین اند ،ولی متاسفانه منطبق برحـقـیقـت اند.به همین دلیل به تریـــــــــج قـبای بعضیا بر می خوره.

به هر حال، تا حالا از خودتون پرسیدین چرا به عـروسی می رین؟جوابتون چیه؟می رین برقـصین؟ مشروب بخورین؟ با جنس مخالفی آشنا شین؟هـرزگی کنین؟ یا اینکه در شادی دیگران سهیم شین و خوش بگذرونین؟البته تو این دور و زمونه آدمیزاد کم پیدا میشه.می دونم درصد ناچیزی از افـراد مورد آخری را قـبول دارند.متاسفـم.

به هـر حال جامعه ما در زمینه شعور رو به تباهی میره.نمی خوام در این زمینه صحبت کنم.

میخوام در مورد نحوه برگذاری مراسم عـروسی و آداب و رسوم ایرانیان یه چیز خنده دار رو گوشزد کنم.در زمان های قـدیم در روستاها عـروس را سوار بر الاغ یا اسب می کردند و خودشان در حالیکه داماد، مثل سگ، پیاده در کنار عـروس سواره!! راه می رفـت هـلهله کنان به دنبال آنان می رفـتند.حالا چی؟باز هم مثل ابله ها تو خیابون راه می افـتیم و هـی بوق می زنیم.که چی؟مثلا می خوایم چی رو ثابت کنیم؟مثل عـقـده ای ها راه می افـتیم تو خیابون و هی بوق می زنیم.اونم نه تو یه خیابون،نه ده تا خیابون،نصف شهر رو در حالیکه بوق می زنیم سیر می کنیم؟که چی؟که همه بفهمن داریم ازدواج می کنیم؟حالا گیریم که فهمیدن.چی میشه؟ما تنها کسی هستیم که داریم ازدواج می کنیم؟یعنی اونا خیلیاشون متاهـل نیستن؟به اونا چه که فلانی داره ازدواج می کنه؟خیلی کارمون با کلاس و جالبه صد تا ماشین دیگه هـم پشت سرمون بوق بوق راه میندازن!

این همه لاف می زنین که ایرانی چنینه و چنان،واقعا نمی تونین به یه شیوه با کلاس تر شادی کنین؟با این مراسمتون.ماشین ندیده این؟چیز عجیبیه؟ماشین چه ربطی داره به عروسی؟آخه بوق زدن هم شد روش شادی کردن؟؟!!

از خارجیها محسناتشون رو که یاد نمی گیرین.فقط اکس پارتی و ... رو یاد بگیرین،باشه؟یه وقت کارهای خوبشون را در نظر نگیرین ها.فقط کثافـتکاری رو ازشون یاد بگیرین.

حالا از همه اینا بگذریم چرا صدای تنبک و ...!!! و ارکستر باید تا نوزده تا محله اون طرفـتر بره؟نمیشه اسپیکـر های لعنتی رو از روی پشت بام بردارین؟؟؟!!!!

 

محبوبیت جان بوگو

سلام.یادتونه چقـدر مجلات بی محتوای کشور عکسها و بیوگرافی یانگوم را چاپ می کردند؟در حالیکه هـیچکدامشان اسمی از سریال امپراطور دریا که تاکنون موفـق به دریافـت چند جایزه بین المللی شده نمی آورند.مردم نیز همین گونه اند! دیشب داشتم فکر می کردم تا بتونم برای محبوب تر بودن سریال یانگوم در مقایسه با امپراطور دریا دلیلی پیدا کنم.به نتیجه خاصی نرسیدم.سریال امپراطور دریا از نظر محتوا ،کیفـیت دوبله ،پردازش موضوع و به خصوص شخصیت پردازی بسیار برتر از سریال خاله زنکی یانگوم است.سریال یانگوم خلاصه شده بود در آشپزی و داروسازی! از نظر شخصیت پردازی هم حرف تازه ای برای گفتن نداشت.یه آدم خوش قـلب که مغضوب اطرافـیان ابله شده! سوژه ای تکراری و کلیشه ای است.

در حالیکه امپراطور دریا نمونه ایست عالی از شخصیت های متعالی و استواری که تسلیم خواری نشده و نه تنها خود را از بدبختی و بردگی نجات دادند بلکه اطرافـیان و سایر مردم را نیز از ستم رهایی می بخشند.

ریشه این عـدم محبوبیت را باید در فـرهـنگ کشور خودمان جستجو کنیم.مردم ایران به زنها خیلی گرایش دارند ، در حالیکه در سریال زیبای امپراطور دریا نقش های اصلی از آن مردان است.

مدرک:تا حالا چند تا مرد دیدید که در جاده خلوت دختر یا زنی را ببینند و پیشنهاد بیشرمانه ای به او ندهند؟با ماشین جلوی پایش ترمز نزنند و ...

زنها نیز به سریال هایی که در آنها زد و خورد وجود داشته باشد علاقه چندانی نشان نمی دهـند.

فکر می کنم زن پرستی ایرانیها دلیل اصلی محبوبیت کمتر سریال امپراطور دریا در مقایسه با یانگوم آشپزباشیه داروساز باشـد.

دانشجویان ایرانی

. حرف زدن از این موضوعات خیلی جالب نیست ولی واقعاً بعضی مواقع خون آدم به جوش میاد !!!

می خوام درباره ظاهـر افـراد حرف بزنم، چه مرد چه زن …
قـبل از هر چیز من عـقـیده دارم هر جایی یه ارزش اجتماعی داره که آدما باید در اونجا مطابق ارزش و جایگاه اجتماعی اونجا رفـتار کنن، به طور مثال هـیچ کس با کت شلوار نمیره تو زمین فـوتبال یا هیچ کس با دمپایی نمیره اداره … دانشگاه هم یه مکانیه که باید مطابق شان اون توش ظاهر شد. که متاسفانه این روزا اصلاً کسی دیگه به این چیزا توجه نمی کنه و براش مهم نیست که بابا جون!!! من دارم میرم یه محیط فـرهنگی نه سالن مد و عروسی
دختر و پسر هم نداره، جفتشون یه جور دانشگاه رو به گند کشیدن
آخه پسری که شلوار لی پاره پاره می پوشه یا شلوارش داره از پاش میفـته، هزار مدل اجق وجق به موهاش میده و اونا رو سیخ میکنه، به ریش و سیبیلش هزار مدل میده و از همه بدتر که کفـر منو در میاره، زیر ابرو برمیداره و بعضاً دیدم که به کل ابرو رو باریک کردن!!! … و هـر از گاهی یه سیگار از جیبش در میاره و تازه کلاس هم میذاره که سیگارش کاپتان بلکِ !!! و تو دانشگاه راه میفـته و با چشمهاش دختر مردم رو قـورت میده، و هـمش داره با این و اون لاس میزنه !!! … میشه بهش گفت دانشجو ؟!؟

یا اون دختری که شلوار تنگ و کوتاه می پوشه و دکمه های مانتوش دارن منفجر میشن و مقنعه اش به جای بالای پیشونی روی فرق سرشه !!! … و صبح یک ساعـت جلو آینه با خودش ور میره و اگه وقت نکرد میاد میره تو دستشویی دانشگاه!!! …و از اینکه توجه ۴ تا پسر الدنگ مثل خودشو به خودش جلب کنه احساس غـرور میکنه!احمق.… آخه میشه اسم اینو گذاشت آدم، چه برسه به دانشجو !؟
دیگه گذشت اون زمون که دختر ازدواج نکرده رو میشد با ابروهاش شناخت و دخترا تا قـبل ازدواج رنگ موهاشون عـوض نمی شد، چون این روزا حتی دخترای محجبه هم ابروهاشون دستکاری میشه و یه ته آرایشی دارن دیگه چه برسه به بی حجاباش !!! … دیگه مش کردن و تاتو کردن مثل نقـل و نبات شده و اونایی که اینکارو نمی کنن امل خطاب میشن !!!
واقعاً چرا جامعه ی ما به اینجا کشیده شده ؟؟؟ و این چه سرنوشتیه که داره رقـم میخوره ؟!؟

به پیر به پیغمبر هیچ جای دنیا اینجوری نیست !!! لااقـل چندتا جاش رو خودم که رفـتم و دیدم این فرمی نبود. …
والا بی حجابی های اونا صد شرف داره به اینا … توی فروشگاه و کوچه و خیابون اونجا این فضاحتی که ما توی دانشگاهـمون داریم رو ندیدم !!! دیگه وای به حال داخل شهـرمون!
حالا آقایون هزاری هم بشینن توی مجلس و لایحه ی مد و لباس ملی بدهند … یا گشت ارشاد توی خیابون راه بندازن و مردم رو امر و نهی کنن … خانه از پایبست ویران است …
من که هر چی فکر می کنم یه راه بیشتر به نظرم نمیاد و خب هر تحولی همیشه مقـداری تلفات و زیان داره ولی بعدش درست میشه.
فـقــط کافـیه والدین بی عـرضه و ولنگار این قبیل آدمهای قـرتی و به قـول خودشون امروزی از بچگی رو تربیت فرزندانشان کار کنند.به همین سادگی.

رزمندگان ایرانی

وقتی سربازان درست تر بگم جلادان آمریکایی از ویتنام برگشتند مردم آمریکا آنان را قهرمانان ملی نامیدند و به استقبالشان آمدند.این سربازان برای دفاع از مردم بی پناه !!! آمریکا به ویتنام نرفته بودند.حتما می دانید تکنولوژی کهنه و وامانده کشور فقیری مانند ویتنام آن زمان اینقدر پیشرفته نبود که بتواند سربازان خود را به پشت مرزهای آمریکا برساند و جان مردم را تهدید کند.پس چرا مردم آمریکا سربازانشان را قهرمان قلمداد کردند؟آیا آنان نمی دانستند که ارتش آمریکا صرفا برای غارتگری و تسلط به ویتنام حمله کرده بود؟

آری.آنان به خوبی می دانستند ولی به هر حال سربازان آمریکایی هم وطن آنها بودند و در جنگ خیلی سختی کشیده بودند.بنابراین با مهربانی این سربازان را پذیرفتند و اصلا برایشان مهم نبود که اکثریت این سربازان کاتولیک هستند یا پروتستان.مذهبی هستند یا هرزه.این ارج نهادن آنقدر زیاد بود که تا مدتها خانواده های سربازان با افتخار در مورد حضور فرزندشان در جبهه حرف می زدند.حال بگذریم از تسهیلاتی که دولت در اختیار این سربازان زنده از ویتنام برگشته قرار داد.

اینها را نگفتم که در مورد سنگدلی سربازان بعضا جوان آمریکایی یا بی تفاوتی احمقانه مردم آمریکا در مورد جنایاتی که بی دلیل در ویتنام رخ داد صحبت کرده باشم.فقط می خواستم بگویم همه جای دنیا مردم با سربازان از جنگ برگشته یا خانواده سربازان کشته شده اگر مهربانی نکنند لااقـل بدرفتاری هم نمی کنند.

تا حالا لااقـل چند ثانیه به سربازان خودمان در جنگ تحمیلی فکر کرده اید؟می دانید اگر آنها به جبهه نمی رفـتند خیلی از شما الان اصلا زنده نبودید؟ اما نه شما که آمریکایی نیستید.شما ایرانی هستید یعنی پررو بی تفاوت و حق نشناس (با عرض معذرت از آنهایی که اینگونه نیستند.) که تنها تکیه کلام اکثرتون :به من چه و مشکل خودته است.تا حالا فکر کرده اید جبهه چه جور جایی است؟آنهایی که در مرز ها خدمت کرده اند شاید تا حدودی بتوانند حدس بزنند جبهه چه جور جایی است.از آنها بپرسید.

وقتی سربازان ایرانی اعم از پاسدار ارتشی و بسیجی از جنگ بر گشتند به جای اینکه قهرمانان ملی لقب بگیرند مورد غـضب واقع شدند که شما حزب اللهی هستید.ما مردم از حزب اللهی ها خوشمان نمی آید!!!!!!!!!!!! حال سوال من این است اگر آنها برای شما نمی جـنگیدند شما شهامت سلاح به دست گرفتن را داشتید؟نه هرگز.تنها کاری که می کردید این بود که در صورت پا گذاشتن سربازان بعثی به شهرهاتـون سوار ماشین می شدید و به شهر دیگری فـرار می کردید.خوب می دونید که این حرف کاملا درسته.

بسیار خوب اصلا نمی خواد به جانبازان کمک کنید و با خانواده شهدا مهربان باشید.لا اقل آزارشان ندهید.کمترین کاری که دولت می توانست انجام بدهد این بود که ورودشان را به دانشگاه کمی آسانتر کند تا لا اقـل خودشان بتوانند به جایی برسند و زندگی سختشان در جبهه را جبران کنند.اما اکثر شما ملت ایران همین را هم تاب نیاوردید و چشم نداشتید ببینید سربازان به قول شما حزب اللهی وارد دانشگاه می شوند.شروع کردید به چرند گفتن که سهمیه کنکور آنها جای ما را در دانشگاه تنگ می کند.این درست.ولی آیا شما حاضر بودید سرپرستی بچه هایی که پدرشون در جبهه شهید شده بود را به عهده بگیرید؟نه.پس چرا دهانتان را نبستید و نتوانستید تحمل کنید که دولت مختصر تسهیلاتی در اختیارشان بگذارد؟آخه وقاحت هم حدی دارد.آنها در جبهه ها از شما دفاع کردند و شما شروع به بدرفـتاری با آنها کردید.

اگر نمی توانید ازحماقـتتون کم کنید یا اجازه دهید جانبازی که به خاطر امثال شما در جبهه مجروح شده اندکی بر شما مقـدم داشته شود مثلا بدون نوبت در نانوایی نان بگیرد و از این قبیل کارها اینقدر لاف با فرهنگ بودن و... نزنید.

یادتان نرود که ممکنه همین بلا سر فرزندان خودتون هم بیاد.

هشدارهای پسر یخی

هشدارهای پسر یخی

 

دوربین مخفی توی حموم یک هتل ایرانی                فیلمبرداری از شخصی در حال حمام کردن                  عکسهایی از ...

مراقب باشید

هنگامی که به اماکن اینچنینی می روید بی پروا به مسایل خصوصی زناشویی نپردازید! ابتدا به بررسی مکان بپردازید و همه جای حمام و ... را چک کنید.

 

حماقت نکنید.از لحظات خصوصی زناشوییتان عکسبرداری و یا فیلمبرداری نکنید.ممکنه موبایلتان یا هر وسیله دیگری ربوده شود و به دست کسانی بیفتد که حتی آنان را نمی شناسید و نمی توانید از آنان شکایت کنید.

 

خانمها فکر نکنن که همجنسای خودشون هیچوقت از این بلاها سرشون نمی آورند.فکر می کنید از استخر زنانه عموی سبیل کلفت پسر همسایه فیلم گرفته؟؟؟!

 

هنگامی که کسی شما رو با فیلم جعلی و یا دستکاری شده برای اخاذی یا فساد تحت فشار گذاشت هول نشید و به کثافتکاریهای آن فرد لجن تن در ندهید.قبل از اینکه شما رو مثل سگ با قلاده ببنده و کنترل کنه خودتون به همسر یا اول به والدینتون و سپس به همسرتون بگید.مرگ یکبار شیون هم یکبار. اول و آخرش اونا می فهمند.پس خودتون بگید و جلوی زورگیری و اخاذی اون سگها(بلانسبت سگ) را بگیرید.

 

خودتون سر خود به مجازات این افراد نپردازید.بعضیهاشون خطرناکند.مملکت دادگاه و قانون دارد.

 

همه خصوصا خانمهای ایرانی که فکر می کنند ارزش آنان به قر کمر و...است (البته همشون این طوری نیستند و درصد ناچیزی انسان شریف بینشون پیدا می شه که ارزش خودش رو به عنوان یک خانم می دونه)و تنها هنرشون چرخیدن و رقصیدن در مجالس عقد و عروسی و جشن تولد و ... است بدانند که ممکنه یکی از همون رقاصه های مسخره فیلم رقص رو بده به یه آدم لات فاسد که فامیلشه.

 

مسایل زناشویی و جزییات روابط خود را جلوی دوستان مطرح نکنید.

 

تا یکی یه خوبی بهتون کرد وا نرید و فکر نکنید که خیلی انسان شریفیه.به سادگی گول ظاهر مهربان و مثلا رمانتیک افراد شیاد و فاسد را نخورید.

 

هرگز در غیاب شوهر یا زنتون کسی از جنس مخالف را به هر دلیلی مثل تعمیر لوازم و ... به خانه راه ندهید.مگر اینکه جز شما افراد دیگری که می شناسید و به آنان اعتماد دارید در خانه باشند.

 

 

 

 

فمینیسم و سیر تکامل آن!

در زمانهای قـدیم زن و مردی در غار گرسنه نشسته بودند.زن به مرد که قوی تر بود و با سرعت بیشتری می دوید و با قدرت بیشتری گرز سنگین اش را فرود می آورد گفت که غذا تهیه کند.خوب البته مرد هم همین کار را کرد.ولی آشپزی اش خوب نبود.خیلی هـم خسته شده بود.بنابراین قرار شد خانم خانه ببخشید کدبانوی غار آشپزی کند.

تا اینجا نژاد بشر در آرامش به سر می برد.

مدتی گذشت و زندگی آسانتر شد.بشر یاد گرفـت به جای زندگی در غار خانه بسازد.اما در جنگها و نبردهای تن به تن با دشمن یا حتی با راهـزنان کار زنها سخت تر از مردان بود.بنابراین باز هم عمده فعالیتهای بیرون از خانه به عهده مرد بود.زنها اندکی راحتی بیشتری داشتند و زیاد به شرایطشان فکر می کردند.با این همه قدر همسر را می دانستند و از او به این دلیل که از آنها در برابر خطرات دفاع می کرد خشنود بودند.

تا اینجا نیز نژاد بشر در آرامش نسبی به سر می برد.

با گذشت زمان و ایجاد نیروهای مرزبانی و پاسگاههای پلیس زنها احساس امنیت بیشتری در بیرون خانه پیدا کردند.وقتی پا به اجتماع گذاردند با اسب سواری و ... آشنا شدند و گفتند ما هم بهتره ورزش کنیم.اسب سواری و یا حتی شمشیرزنی برای روز مبادا یاد بگیریم.

به مرور زندگی سخت تر شد و مردها مجبور شدند برای تامین هزینه های خانواده تمام روز به سختی جان بکنند.کم کم زنها که می دیدند تنهایی در خانه حوصله شان سر می رود تصمیم گرفتند به جای اینکه بیکار در خانه بنشینند در اوقات فراقـتشان خیاطی کنند و به این ترتیب کمک هزینه ای برای گرداندن امور خانه جور کنند.در اینجا مردها از اینکه زنها بخشی از مسئولیتهای مردان را به عهده بگیرند و باری را از دوش آنان بر دارند خوشحال شدند.دنیا کمی برای مردان کم دردسرتر شد.

تا اینجا نیز زندگی خوب بود.درآمد خانواده ها بهتر شد و اهل خانواده توانستند برای سرکار خانم در خارج از محیط خانواده کارگاهی جور کنند.مرد راحت تر شده بود.زن نیز خوشحال بود.

ناگهان فکری به سر زنها زد.چرا فقط خیاطی ؟ قنادی هم به لیست کارهای آنها اضافه شد.کم کم کار پیدا کردن برای زنها هم سخت شد.مگر یک شهر چقدر آشپز و خیاط می خواهـد؟

با مهاجرت به نقطه ای دیگر هم مشکل حل نمی شد.همه جا وضعیت همین طور بود.بنابراین زنها مجبور شدند به کارهای دیگر هم تن دهند.مثل کار در کارخانه ها.آنها هم خسته می شدند.مثل مردها ولی کماکان با همسرانشان به امید آینده ای بهتر با خوشی زندگی می کردند.البته این چیز بدی نبود.خیلی از مردها هم نمی خواستند بیخودی زنشان را خانه نشین کنند و او را بیهوده جنس درجه دو بدانند.زنان با مشارکت بیشتر در اجتماع پی به بعضی نابرابری ها بردند و به حق تلاش خود را برای از بین بردن این بی عدالتی ها شروع کردند.

تا اینکه یه آدم خودشیفـته و از خودراضی و نادان گفت من هم کار می کنم.مثل مردها.پس با آنها برابرم.(تو این برابری حرفی نیست)اگه این طوره چرا باید خودم رو با کار در خانه خسته کنم؟اصلا کی گفته زن باید آشپزی کنه!!!؟یا خیاطی؟من می خواهم تکنسین کارخانه شوم.شاید ازدواج هم نکردم.اگر هم ازدواج کردم تا تقی به توقی خورد و کوچکترین مشکلی به وجود آمد قهر می کنم و طلاق می گیرم.چون حقـوق می گیرم و می توانم اجاره خانه بپردازم.از آنجاییکه آن زن به دانشگاه رفـته بود زنهای دیگر از او حرف شنوی داشتند و بدون فکر همه حرفهای او را تصدیق می کردند.تا اینکه او گفت:ما زنها هم باید مثل مردها زندگی کنیم.چون با آنها برابریم.اصلا ما از مردها بهتریم.باید برای به دست آوردن حقوق از دست رفـتمون تلاش کنیم.

اینجا بود که بدبختی بشر شروع شد.سم مهلک فـمینـیسم کم کم وارد دل همه زنها شد.دردسرها شروع شد.دیگر زنها نمی خواستند مظهر مهربانی و محبت باشند.در عوض می خواستند ماشین و خانه بخرند و ....

اینگونه بود که جنبش های فمینیستی به وجود آمدند.

نخستین فـمینیستها بسیار تندرو و افـراطی بودند.به طوری که در اوایل دهه 80 عـده ای از آنها به این نتیجه رسیدند که بارداری ظلمی است به زن!چون در این مدت نمی تواند کار کند! عـده دیگری می گفتند درست نیست زن شیره جان خود را به یک انسان دیگر بدهـد.بنابراین خانمهای تحصیل کرده عار می دانستند در جوانی ازدواج کنند و به بچه شان شیر دهند!!!

به تدریج و از آنجایی که این دسته از زنها نمی توانستند مسایلی مثل شیر دادن و بارداری را به مردها تحمیل کنند حس کردند که نمی توانند در همه زمینه ها از مردها سبقـت بگیرند.بنابراین مرد ستیز شدند و مجرد ماندن را به ازدواج با مردهای به قـول خودشان ظالم ترجیح می دادند.

اما از آنجایی که هر جنبش غـیر الهی عـیب هایی دارد و به مرور زمان اشکالات آن مشخص می شود این دسته از خانمهای فـمینیست تندرو پس از چند دهه چوب این مردستیزی را خوردند.به این ترتیب که کم کم احساس تنهایی آزارشان داد.این زنهای عـمدتا اروپایی حالا دیگر مسن شده بودند و حتی اگر ابراز پشیمانی می کردند کسی با آنها ازدواج نمی کرد.پیری و تنهایی آزارشان می داد.خیلی از شعارهای فـریبنده ای که به زنهای فـمینیست نوید زندگی بهتر را می داد محقـق نشده بود.اینجا بود که این زنها و فـمینیستهای جوانـتر به این نتیجه رسیدند که از همان اول نباید تا این حد تند روی می کردند و مردستیز می شدند.

بنابراین منطقی تر فکر کردند و گفتند لازم نیست کپی مردها شویم.بلکه باید در کنار زندگی مسالمت آمیز برای بدست آوردن حقوق برابر تلاش کنیم.در اینجا در دل جنبشهای تندرو فمینیستی جنبشهای میانه رو پدید آمدند که ففقط در بعضی مسایل که واقعا ظلم به زن محسوب می شود مبارزه می کردند.اما کار به خوبی و خوشی به همین جا منتهی نشد.همانطور که می دانید جنبشهای تندرو منحل نشدند و کماکان به حضور خودشان در اجتماع ادامه دادند.

اعضای این جنبش های افـراطی را می شناسید.همانها که تا حرفی زده شود که به مذاقـشان خوش نیاید یا بوی چاپلوسی برای خانمها از آن بلند نشود از کاه کوه می سازند و آه از نهادشان بلند می شود که ظلم تا کی؟!!همان ها که معتقـدند همه خوبی های دنیا در وجود زن است و مردها ذاتا شرور هستند.همانها که معتـقـدند زن باید بیرون از خانه کار کند و هیچ, بله هیچ وظیفه ای در مقابل همسرش ندارد اما لیست بلند و بالایی برای مردها تنظیم کرده اند و فکر می کنند هـر مردی که به این وظایف عمل نکـند مانند بقـیه مردها شیطان صفـت است و با دیوسیرتی در صدد پایمال کردن حقـوق آنهاست!!!

بله متاسفانه فـمینیسم تندرو کماکان در دنیا باقی ماند و زنان در کشورهایی مثل ایران که تازه توانسته بودند در عرصه جهانی پیشرفـت کنند بدترین نوع فـمینیسم یعنی مردستیزی را یاد گرفـتند.چندی پیش مجله ای فمینیست که در کشور خودمان چاپ می شود در یکی از شماره های خود در کنار مقاله ای که تیتری به این مضمون داشت:زنان با چه مردهایی نمی توانند زندگی کنند؟ عکسی از یک مرد را در حالتی شبیه به شنا رفتن با تخته شنا چاپ کرد در حالتی که بدن آن مرد به برکت برنامه هایی مانند فتوشاپ به فلس!!! مزین گشته بود و نقش و نگار آن, بدن مار را به یاد مخاطبین می آورد! برداشتی که مخاطب از چنین تصویری دارد چیزی جز این نیست که مردها مانند مار هستند! و خطرناک برای زنان.در این شکی نیست که بعضی مردها بی ایمانند.ولی آیا این امر تنها به مردان منحصر می شود و در میان زنان افراد بی ایمان یافت نمی شود؟نکته تاثربر انگیز پاسخهایی است که دختران عمدتا مجرد و تحصیلکرده به این سوال داده بودند.اکثر آنها جمله خود را به این شکل آغاز نموده اند:(به کلمه موردنظر و معنی آن توجه کنید و به دیدگاه این فمینیستهای تازه کار و افراطی در مورد خود و مردان پی ببرید.) به نظر من هـر مردی را میشه تحمل کرد جز مردهای....

همان طور که می دانید کلمه تحمل کردن برای چیزهای بد و آزار دهنده به کار می رود.با توجه به اینکه طبق گفته روانشناسان زنها بیش از مردان در هنگام حرف زدن به معانی مستتر در کلمات اهمیت می دهـند احتمال استفاده نا آگاهانه زنهای مصاحبه شونده از کلمه تحمل کردن مردها چیزی نزدیک به صفـر است.به این معنی که آنها از روی عـمد و با توجه به اینکه مردها را سرشار از معضلات می دانند معتقـدند که بعد از ازدواج با مردهای رذل باید این موجودات زاید را تحمل کنند!در حالیکه خودشان کاملا عاری از هر گونه عـیب و زشتی هستند.

چنانچه به نوع برخورد این زنان با شوهـرانشان نظری بیفکنید می بینید که این زنان سیستم زن سالاری را یک حق پیش پا افـتاده و مسلم برای خود فـرض نموده اند.

اما به راستی چرا این دسته از زنان به جای اینکه به طور منطقی مسائل را تفـسیر کنند و برای به دست آوردن شرایط برابر با مردان تلاش کنند سعی در پایمال کردن حقوق اولیه مردان دارند؟

به عبارت دیگر چرا این دسته از زنان استراتژی مبارزه منفی را در پیش گرفـته اند و بیش از اینکه به دنبال حل مشکلات زنان باشند به دنبال تخریب چهره مردان و محدود کردن حقـوق آنها هستند؟

پاسخ این سوال را باید در سه عامل جستجو کرد:یکی استراتژی مردان در برابر فـمینیستهای تندرو ,دیگری برداشت این زنان از معنای حقـوق زن و نقـش مذهـب در این گروهها به عـنوان سومین عامل.

به نظر می رسد که موضع گـیری سطح پایین مردان در برابر توهـین هایی نظیر آنچه در نشریه کذایی و سایر موارد اینچنینی یافـت می شود اعـضای افراطی این جنبش ها را بیشتر از پیش به خودشان و صحت عـقایدشان دلگرم می کند.بر عکس ظاهر امر که حکایت از وجود مردسالاری در خانواده ها دارد متاسفانه اکثر مردان به علت نداشتن آگاهی از اهداف فـمینیسم تندرو در برابر تفکرا ت اینچنینی سکوت اختیار کرده اند و از این امر که ممکن است تلاش آنان برای مهار منطقی فمینیستهای تندرو به مبارزه با حقوق زنان تعبیر شده و آنان را دچار مشکل کند هراسانند.حتما شنیده اید سخنان مردهایی را که برای دفاع از خودشان در برابر برچسب زن ذلیلی می گویند مردی که از زنش کتک نخورد مرد نیست!!!!!

دلیل دوم برداشت زنان از واژه حقـوق است.به عبارت دیگر آنان از حقـوق خودشان تعریف درستی ندارند و در جواب این سوال که حقـوقی که از آن دم میزنید شامل چه مواردی می شود حرف زیادی برای گفتن ندارند.آنها از پیشکسوتان خود شنیده اند که در جامعه به زنان ظلم می شود و بسیاری از حقوق آنان پایمال شده است.ولی نمی دانند که کدامیک از مسایل تععین شده برای زنان ظلم است و کدامیک منفعت وحقـوق زن و وظایف زن کدام موارد را شامل می شود.

دلیل این مشکل ایجاد شده در سیستم تصمیم گیری سازمانهای فـمینیستی تندرو این است که آنان فـرق تشابه حقـوق زن و مرد و تساوی حقـوق این دو رکن اساسی اجتماع را نمی دانند. تفاوت میان جنبشهای فمینیستی و جنبشهای فمینیستی تندرو نیز از اینجا ناشی می شود.

در انتهای این بخش لازم است ذهـن شما را معطوف به مثالی واقعی بنمایم که خالی از لطف نیست و به روشنتر شدن موضوع کمک می نماید.

بسیاری از شما حتما شنیده اید که فـمینیستهایی می گویند چرا در آمد همکار مرد ما که در فلان اداره با ما مسئولیت یکسانی دارد از ما بیشتر است .یا اینکه زنها هم باید حق ادامه تحصیل را داشته باشند.خوب این میشود تفکر یک فمینیست منطقی با ادعایی کاملا بر حق.

حتما حرفهایی از این قبیل را هم شنیده اید که کی گفته زن باید آشپزی کنه؟اصلا کی گفته زن باید درد زایمان رو تحمل کنه؟زنها خوبند و اکثر مشکلات زناشویی از اشتباهات مردان ناشی میشود.آزادی های تو ام با بی بند و باری حق زن است.حجاب دست و پاگیر است و....

این طرز فکر یک فـمینیست افراطی است.

دلیل سوم به نقش مذهـب در منشور تدوین شده جنبش های فـمینیستی بر می گردد.این جنبشها هـیچ اهمیتی برای مذهـب قایل نیستند و حتی در پاره ای موارد دستورات مذهـبی الهی مانند حجاب را بیهوده و دست و پاگیر می دانند.در این زمینه به نظر می رسد که مسئولان مذهـبی جوامع بسیار کم کاری کرده اند.اگر آنان روایات و دستورات مذهـبی که از حقـوق زن دفاع می کند را به این جنبش افـراطی می آموختند می توانستند تا حدود زیادی مرد ستیزی مضحکی که در باور آنان گنجانده شده را مهار کنند.

این زنان فـمینیست افراطی نمی دانند که به عـنوان مثال دین مبین اسلام حجاب را نه برای محدود و خانه نشین کردن آنان بلکه برای فـراهم کردن زیرساختهای امنیتی لازم برای حضور آنان در فعالیتهای اجتماعی وضع کرده است.

از نظر دین مبین اسلام حقوق زن و مرد مساوی است و برابر اما مشابه نیست.چون اساسا زن و مرد از نظر جسمی و روحی با هم تفاوت دارند نوع حقـوق و وظایف آنان با هم فـرق دارد.

این امر به این معنی نیست که زن نباید بیرون خانه کار کند یا تحصیل کند.اصلا اسلام مخالفـتی با این مسایل ندارد.

از نظر اسلام هم مردسالاری و هم زن سالاری نقـص است.متاسفانه این فـمینیستهای تندرو این حقایق را نادیده می گیرند و از نظر متعصبانه پیشکسوتان غـربی خود پیروی می کنند.بنابراین در تلاش برای بدست آوردن حقوق خود مردها را به آنچه نیستند محکوم و خود را به چیزهایی که نیستند ستایش می کنند.

نویسنده: م.ا.  کارشناس زبان و ادبیات انگلیسی

استفاده از اثر با ذکر نام نویسنده و منبع آزاد است.

 

 

 

انوشه انصاری افتخار ایرانیان!

نقدی بر تعریفهای غیر منطقی نشریات و رسانه های کشور از انوشه انصاری.

گرچه خبر قدیمیه ولی ارزش خوندن رو داره.


صبح که از خواب بیدار می شوی اولین خبر روزنامه ها تو را به آسمان می برد: «یک بانوی ایرانی به عنوان اولین زن فضانورد به فضا رفت». با دیدن این خبر احساس غرور و شادی می کنی از اینکه باز هم نام ایران در جهان می درخشد.

همانطور که متن خبر را می خوانی متوجه می شوی که این سفر که 20 میلیون دلار هزینه دارد سفری تحقیقاتی نیست و انوشه انصاری میلیاردر ایرانی مقیم آمریکا به همراه دو نفر دیگر به عنوان دومین گروه گردشگران فضایی از زمین خارج می شوند. همان لحظه به یاد دوندگی های چند ماهه ات برای گرفتن وام ازدواج و زیرپا گذاشتن تمام آژانس های کاریابی برای استخدامت می افتی و مقایسه می کنی با هزینه سفر انوشه انصاری که تنها قسمت کوچکی از دارایی های اوست. به گوشه ای می روی و با خود حساب می کنی که اگر او به فضا نمی رفت با احتساب وام های یک میلیونی متداول- که با برکت پارتی حاصل می شود- می توانست ازدواج 18500 ایرانی را تسهیل کند. اگر انوشه انصاری از تصمیمش منصرف می شد، می توانست با متوسط 12 میلیون تومان برای هر نفر 1542 خانواده ایرانی را صاحبخانه کند. انوشه انصاری به فضا رفت در حالی که شاید می توانست برای 3700 نفر بیکار سرمایه پنج میلیونی فراهم کند. او در حالی زمین را ترک گفت که می توانست کمک هزینه تحصیلی حدود 925000 دانش آموز یا 185000 دانشجو را فراهم کند که شاید از بین این ها دانشمندان بزرگی به جهان معرفی می شدند. هنگامی که انوشه انصاری از جو زمین آزاد شد هزاران نفر زندانی چک در زمین منتظر آزادی خود بودند. او در حالی از فضا به زمین نگاه می کرد که اگر آن پایین بود، نه میلیون و سیصد هزار نفر می توانستند یک شب سیر بخوابند. او وقتی عازم سفر 8 روزه خود شد شاید نمی دانست که هزینه سفرش معادل درآمد 206 معلم طی 30 سال خدمت دائم است یعنی 8 روز گردش فضایی برابر با 2255700 روز انسان سازی
.

به هر حال انوشه انصاری به فضا رفت و انوشه های زیادی هنوز روی زمین اند و نسبت به خیلی چیزها بی تفاوت اما نکته ای که او را متمایز از بقیه جلوه داد بزرگ کردن و تحسین این سفر و علمی جلوه دادن آن به دروغ در برخی رسانه های کشورمان بود که هیچ توجیهی نداشت
.

انوشه انصاری گفته بود من به فرهنگ ایرانی علاقه دارم در حالی که آن را نمی شناخت چون در 15 سالگی از ایران خارج شده بود و نمی دانست فرهنگ ایرانی، فرهنگ سرمایه داری غرب نیست بلکه فرهنگ «بنی آدم اعضای یکدیگرند» است. انوشه انصاری با خود قرآن را به فضا برد و مظلومیت و مهجور بودن قرآن دوباره به همه ثابت شد چون هزاران سال پیش قرآن سرنیزه رفت و اکنون به فضا.

او از آن بالا خیلی چیزها را دید و خیلی ها را هم نه. او به زمین نگاه می کرد اما بچه هایی را نمی دید که چشم به آسمان دوخته اند و برای فراموشی گرسنگی شان ستاره ها را می شمارند. شاید هم سفینه حامل او را هم شمرده باشند. او مردمانی را هم ندید که چشم به آسمان دوخته اند و به دنبال سفینه او نمی گردند بلکه زیر لب زمزمه می کنند
:

«
و نُریدُ اَن نَمُنَّ علی الذین استُضعِفوا فی الاَرض و نجعلهُم ائِمّه و نجعلهُم الوارثین»

منبع:سایت دوستان

توضیحات تکمیلی:

البته باید عرض کنم که انوشه خان حق دارد هر طور که می خواهد از پول خودش استفاده کند و به کسی هم ربطی ندارد که ایشان به فضا می رود یا نه.بحث سر این است که اینچنین افرادی متاسفانه حتی یک بیستم ثروت عظیم خود را برای فقرا خرج نمی کنند. و عیاشی و یللی تللی خودشونو به انساندوستی ترجیح می دهند.بر فرض محال هم اگر احیانا همچین کاری کردند جز برای منم منم و کسب شهرت و تبلیغات برای کمپانیهایشان دلیل دیگری ندارد.اگر آنها حتی یک دهم پولشان رو به کمک به فقرا و فعالیتهایی از این قبیل اختصاص می دادند وضع دنیا خیلی بهتر از این می شد.مگر نه؟