Iceboy

ادبیات انگلیسی.عکس.اس ام اس.مطالب علمی و ... در عرشه تایتانیک!

Iceboy

ادبیات انگلیسی.عکس.اس ام اس.مطالب علمی و ... در عرشه تایتانیک!

سعی کن گریه نکنی Try Not To Cry

 

ترانه ای از سامی یوسف برای مردم مظلوم فلسطین

Try Not To Cry

سعی کن گریه نکنی

You, you’re not aware

تو -  تو خبر نداری

That we’re aware of your despair

که ما از نا امدیت خبر داریم

Don’t show your tears to your oppressor

اشکهایت را به ستمگر نشان نده

Don’t show your tears

اشکهایت را نشان نده

 

****هم خوانی ****

 

Try not to cry little one

گریه نکن کوچک من

 

You’re not alone

تو تنها نیستی

 

I’ll stand by you

من در کنارت خواهم ایستاد

 

Try not to cry little one

گریه نکن کوچک من

 

My heart is your stone

قلب من سنگ توست

 

I’ll throw with you

که من با تو پرتابش می کنم

 

****Isam ****

Ayn Jalut where David slew Goliath

و جایی که داوود جا لوت را برگزید


This very same place that we be at

این سرزمین مانند مکانی است که ما

Passing through the sands of times

از شن های زمان گذشتیم


This land’s been the victim of countless crimes

این سرزمین قربانی جنایت های بسیاری است

From Crusaders and Mongols

از جنگهای صلیبی تا حمله مغولان

 to the present aggression

تا تجاوزهای امروز


Then the Franks, now even a crueler oppression

پس بی پرده حرف زن

حالا در آنجا یی که بی رحمانه  ترین ستم ها صورت می گیرد


If these walls could speak,

اگر این دیوارها می توانستند صحبت کنند


Imagine what they would say

تصور کن چه چیزی می گفتند

 

For me in this path that I walk on

برای من در این جاده باریکی که راه می رویم


there's only one way

تنها یک راه وجود دارد


Bullets may kill, bones may break

گلوله ممکن است مرا بکشد ، استخانها ممکن است شکسته شوند


Still I throw stones like David before me and I say

اما هنوز من سنگها را پرتاب می کنم

 

****هم خوانی ****

 

Try not to cry little one

گریه نکن کوچک من

 

You’re not alone

تو تنها نیستی

 

I’ll stand by you

من در کنارت خواهم ایستاد

 

Try not to cry little one

گریه نکن کوچک من

 

قلب من سنگ توست

My heart is your stone

 

که من با تو پرتابش می کنم

I’ll throw with you

 

****Lenny ****

 

No llores, no pierdas la fe

گریه نکن ، اعتقادت را از دست نده

 

La sed la calma el que haze, Agua de la arena

کسی که از آب ساخته شده  از شن بیرون می آید

 

Y tu que te levantas con orgullo entre las piedras

تنها کسی است که عطش را برطرف می کند

و تو کسی هستی که مغرورانه بلند شده  از بین سنگها

 

Haz hecho mares de este polvo

و اقیانوسی می سازی از این بیابان

 

****هم خوانی ****

 

Try not to cry little one

گریه نکن کوچک من

 

You’re not alone

تو تنها نیستی

 

I’ll stand by you

من در کنارت خواهم ایستاد

 

Try not to cry little one

گریه نکن کوچک من

 

قلب من سنگ توست

My heart is your stone

 

که من با تو پرتابش می کنم

I’ll throw with you

 

Waqas:


I throw stones at my eyes

من سنگها را به چشمان خودم می زنم

’cause for way too long they’ve been dry

چون خیلی وقت است که خشک بوده اند

Plus they see what they shouldn’t from oppressed babies to thighs

بعلاوه اینکه آنها چیزی را که نباید میدیدند، دیده اند: طفل‌های در هم کوفته شده ...

I throw stones at my tongue

سنگها را به زبانم می زنم


’cause it should really keep its peace

بخاطر اینکه واقعا آرامش خود را حفظ می کند


I throw stones at my feet

... سنگها را به پاهایم می زنم

 

’cause they stray and lead to defeat

چون سرگردان شدند و به شکست رهنمون شدند


A couple of big ones at my heart

... چندتا از بزرگترین سنگها را به قلبم می زنم

’cause the thing is freezing cold

چون این شیء از سرما یخ زده است

But my nafs is still alive

ولی نفس من هنوز زنده است

and kicking unstoppable and on a roll

و پشت سر هم و بدون توقف لگد می زند

I throw bricks at the devil so I’ll be sure to hit him

من ریگها را به شیطان پرتاب می کنم و مطمئن می شوم که برخورد کند (اشاره به حج )

But first at the man in the mirror

ولی قبل از آن به نفسم در آینه

so I can chase out the venom
(سپس می توانم این زهر را بیرون بیاندازم (زهر = اسرائیل

 

 

Isam:


Hmm, a little boy shot in the head

هان!، یک تیر به سر یک پسر کوچولو خورد

Just another kid sent out to get some bread

کودکی دیگر که رفت نان تهیه کند

Not the first murder nor the last

نه اولین جنایت است نه آخرین جنایت

Again and again a repetition of the past

دوباره و دوباره تکرار گذشته

Since the very first day same story

از آن اولین روز هم همین بود

Young ones, old ones, some glory

جوانها ، پیرها ، به خود ببالید

How can it be, has the whole world turned blind?

چطور می تواند اینگونه باشد ، آیا همه جهان کور شده است ؟

Or is it just ’cause it’s only affecting my kind?!

یا فقط نوع من را تحت سیطره قرار داده است ؟!

 

If these walls could speak,

اگر این دیوارها می توانستند صحبت کنند ،

imagine what would they say

تصور کن چه می گفتند ... ؟!

 

For me in this path that I walk on

برای من در این راهی که می روم

 

there’s only one way

فقط یک راه وجود دارد

Bullets may kill, bones may break

 

تیرها شاید بکشند ، استخوانها شاید بشکنند

Still I throw stones like David before me and I say
ولی من سنگ پرتاب می کنم ، همچون داوود ...
و من لب به سخن می گشایم.

lyrics: Isam Bachiri, Waqas Qadri, R. Lenny Martinez, Sami Yusuf, Bara Kherigi & Omar Shah
composition: Sami Yusuf

نظرات 1 + ارسال نظر
نگین چهارشنبه 7 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 04:57 ب.ظ http://delaram62.blogsky.com

دستش درد نکنه ترانه ی قشنگیه فقط یکمی طولانی بود!!
ممنون ازت.


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد