برای دوست داشتن هرنفس زندگی دوست داشتن هردم مرگ رابیاموزوبرای ساختن هرچیزنوخراب کردن هرچیزکهنه را وبرای عاشق عشق بودن عاشق مرگ بودن را.
راز عشق قانون نمی شناسد ، دوست داشتن اوج احترام به مجموعه ای از قوانین عاطفی است
.عشق فوران می کند چون آتش فشان ، دوست داشت جاری می شود چون رودجانه ای با شیب نرم .
عشق ویران کردن خویش است ، دوست داشتن ساختن است .
عشق دق الباب نمی کند ، مودب نیست ، حرف شنو نیست ، درس خوانده نیست ، درویش نیست ، حسابگر نیست ، سر به زیر نیست ، متیع نیست ،.
عشق در وهله ای پیدایی دوست داشتن را نفی نمی کند ، نادیده می گیرد ، له می کند و می گذرد و دوست دتشتن نیز نا گذیر در امتداد زمان عشق را دور می کند به آسمان می فرستد و چون خاطره ای حرام ، فرشته نگهبان بر آن می گمارد .
عشق سحر است ، دوست داشتن باطل السحر .
عشق و دوست داشتن از پی هم می آیند ، اما هر گز در یک خانه منزل نمی کنند .
عشق انقلاب است و دوست داشتن اصلاح
عشق در لحظه پدید می آید ، دوست داشتن در امتداد زمان ، این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است .
عشق معیارها را در هم می ریزد ، دوست داشتن بر پایه های معیارها بنا می شود .
عشق ناگهان و ناخواسته شعله می کشد ، دوست داشتن از شناختن و خواستن سرچشمه می گیرد.